اول مهر ها همیشه نداشتیم
عید همیشه نداشتیم
تابستون نداشتیم زمستون نداشتیم
و من هربار وسایل کهنه میپوشیدم
حتی یادمه برای عروسی عموم با منت لباس کهنه های خالمو پوشیدم اونم کلی تحقیرم کرد
این مرد نه اخلاق داشت نه پول و نه هیچی دیگه فقط و فقط بد بختی بود برای ما حالا خودم کار میکنم اما کاش اونموقع که نوجوون بودم پول داشتم یه کفش بخرم کاش اونموقع که نوجوون بودم پول داشتم لباس مجلسی بخرم
حالا هرچقدم خرید کنم عقدمو خاموش نمیکنه