2777
2789
عنوان

اومدم امروزبعدچندماه خونه مامانم

| مشاهده متن کامل بحث + 1486 بازدید | 70 پست
مامانش دیروززنگم زدگفت بیانمیخاستم بیام 😢😓

باشه به هر حال همین کارهایی رو که گفتم بکن تا بفهمن که چقدر ازشون رنجیدی.

کنار آشیانهٔ تو آشیانه می‌کنم🌷تمام آشیانه را پر از ترانه می کنم🌹کسی سؤال می کند به خاطر چه زنده ای؟    و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم💙😘

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وقتی احترام نمیگیری محدود کن ارتباطتون رو!!


پسردایی ما هم این مدلی باهاش رفتار میکردن، سالی یکبار برای تبریک عید میره خونه پدری و یه ربع ساعت میشینه و میره!!

دوری و دوستی!!

صرفا جهت آگاهی!! یه شب اتفاقی اومدم اینجا، یکی داشت خودکشی میکرد!! با چندنفر تا صبح باهاش حرف زدیم تا منصرف شد... حضورم در این سایت زنونه افتخار نیست، ننگ هم نیست!! چون تاپیک عمومی شرکت میکنم، وارد تاپیک مسائل خانم‌ها نمیشم، پیشنهاد دوستی به کسی نمیدم و ...در حد توانم سعی دارم مفید باشم.

میشه چرت نگی مگه رفته هفته ها مونده تازه صبح رفته 5 ماه هم بود نمیرفت. آدم خونه پدر و مادرش نره کجا ...

درست صحبت کن..

کله سحر نیاز نبود پاشه بره اونجا.. باید در زمان مناسب و با هماهنگی میرفت که احترامشو نگه دارن..

بعدمیگن به پدرومادرسربزنید5ماهه نیومده بودم خواهرای دیگم هرروزاینجان این خواهرهرروزاستوری اوناوبچاشو ...

خوب حتما فقط با شما مشکل دارن دیگه . یعنی اتفاقی بین شما افتاده؟

زندگی آهسته تر من خسته ام .کوله باره پاره ام را بسته ام .زخم پایم درد دارد صبر کن.تا کسی مرهم گذارد صبر کن
خب آدم عادی واقعا ۸ صبح توانایی مهمون بازی، روی خوش و... ندارهبعدظهر و یا برای شب نشینی باید بری

من مهمونم بنظرتون ؟پزیرایی میخاستم ی چایی بیارولی باروی خوش چی کم میشد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز