مهریه نمیخوام بگیرم

خب مثلا من خودم شخصا مهریه نمیخوام ولی تمام حق و حقوقی که مرد داره باید بده یعنی هر حقی

تمام حق و حقوق چون یه سکه مهریه نمیخوام ولی بازم هیچ مردی پیدا نمیشه قبول کنه

ضمن اینکه اون نفقه در مقابل تمکین عام و خاص زنه

یعنی در درجه اول زن باید تمکین عام و خاص میکنه و موظفه تمکین کنه بعد شوهر نفقه میده بهش نفقه هم در حد خوراک و پوشاک متعارف نه بیشتر، یک سقف، بهداشت و درمان هست همین، خب با تمام این تفاصیل من که مهریه نخواستم و دستم تو جیب خودم هست خرجیم رو در میارم اون موظف بودن به تمکین عام و خاص چی میشه؟

اینکه زن موظف هست هم باید برداشته بشه

حقهای دیگه رو میشه گرفت که خود مردا دارن همه رو مثل حق مسکن ، حق خروج از منزل، حق تحصیل، حق اشتغال

و غیره

ضمنا حق طلاق اگر‬شوهر در آینده خیانت کرد، دست بزن داشت ، معتاد شد، اخلاق گندی داشت که زندگی رو سخت کرد که زن باید با کلی سند و مدرک تو دادگاهها آواره بشه برای طلاق

با کلی دوندگی و کلی سگ دو زدن تو دادگاهها و پول خرج کردن و پول وکیل

در ضمن اگر زنها حق طلاق میخوان حق طلاق ربطی به این نداره که حتما میخواد طلاق بگیره در آینده مگه همه مردها حق طلاق داره کسی حرفی میزنه؟ یا کلی حق دیگه

اگر مرد راضی نباشه و نخواد نمیتونه

پس چطور شما مردا کل حق و حقوق رو دارین مشکلی نیست زن حق و حقوق اولیه انسانیش رو میخواد میشه مشکل؟ عجب

چرا چرت میگی مگه زن کالاس که مرد بره بخره ببره؟

بعد هر وقت دلش خواست عشقش کشید پس بده یا بندازتش بیرون بره سرغ یه کالای دیگه؟

قشنگ مشخصه یه مردی بله باید هم از قانون راضی باشین وقتی

خروج از کشور خروج از منزل حق مسکن

حق طلاق اختیار اینکه هر وقت بخواد بدون دلیل زنش رو طلاق بده

حق ولایت بر فرزند که حتی فرزندش رو بکشه اعدام نمیشه ولی مادر میشه

تو بیمارستان امضای پدر میخوان نه مادر حتی زن اختیار جسم خودشم نداره امضای شپهر رو میخوان انگار شوهر صاحب زنه

زن 6ماه بعد ندادن نفقه مرد حق شکایت داره

ولی 6ماه نمیتونه تمکین نکنه

کشتن زن حین زنا توسط شوهر ولی زن با علم بر زنای شوهر حق کشتنش رو نداره

نگه داشتن حداد برای زن به مدت چند ماه بعد فوت شوهر باید عزادار شوهر باشه میگن باید حرمت شوهر متوفیش رو نگه داره

ولی مرد بعد خاک کردن زن میتونه ازدواج کنه و احتیاجی به نگه داشتن حرمت زنش نداره

نفقه و خرجی زن در مقابل تمکین عام و خاص

اگر مرد از همسرش دور باشه نیازی نیست خودشو کنترول کنه میتونه بدون اجازه زنش، صیغه کنه ولی زن باید صبر پیشه کنه و زمانی که زن از نظر عاطفی و جنسی شاید درفشار و سختی باشه شوهرش مجازه لذت ببره با زنه دیگه

تجاوز زناشویی در شرع، دین، قانون ما اصلا وجود نداره

در مورد بقیه حرفاتون موافقم

خرجی دادن مرد میشه نفقه

نفقه دادن مرد هم در مقابل تمکین عام و خاص زنه

و اگر زن انجام نده حتی شوهر موظف به دادن خرجی به زنش هم نیست

خیر اینکه شما مردا همه این حقها رو دارید و بخاطر مهریه خیلی از حق و حقوق از ما زنها سلب شده چه ربطی داره الان شما مردا چرا همه این حق و حقوق رو دارین؟ چرا ما زنها باید دهنمون بسته باشه قبول کنیم چون مردین حق طلاق دارید و شرع و قانون بهتون اجازه داده هر وقت دلتون بخواد بدون دلیل زنتون رو طلاق بدید غقط مهریه اش رو بدین خلاص چرا ما زنها نباید صدامون در بیاد؟ ما حقهامون رو بخواییم یعنی ما نمیخوائیم زندگی کنیم ولی شما مردا همگی عاشق زن و زندگیتون هستین؟

حق طلاق برای اینه اگر ‬شوهر در آینده خیانت کرد، دست بزن داشت ، معتاد شد، اخلاق گندی داشت که زندگی رو سخت کرد که زن باید با کلی سند و مدرک تو دادگاهها آواره بشه برای طلاق کلی دوندگی و کلی سگ دو زدن تو دادگاهها و پول خرج کردن و پول وکیل

در ضمن اگر زنها حق طلاق میخوان حق طلاق ربطی به این نداره که حتما میخواد طلاق بگیره در آینده مگه همه مردها حق طلاق داره کسی حرفی میزنه؟ یا کلی حق دیگه

الان چرا شما مردا این کقهارو دارین زنها نباید صداشون در بیاد؟

خروج از کشور خروج از منزل حق مسکن

حق طلاق اختیار اینکه هر وقت بخواد بدون دلیل زنش رو طلاق بده

حق ولایت بر فرزند که حتی فرزندش رو بکشه اعدام نمیشه ولی مادر میشه

تو بیمارستان امضای پدر میخوان نه مادر حتی زن اختیار جسم خودشم نداره امضای شپهر رو میخوان انگار شوهر صاحب زنه

زن 6ماه بعد ندادن نفقه مرد حق شکایت داره

ولی 6ماه نمیتونه تمکین نکنه

کشتن زن حین زنا توسط شوهر ولی زن با علم بر زنای شوهر حق کشتنش رو نداره

نگه داشتن حداد برای زن به مدت چند ماه بعد فوت شوهر باید عزادار شوهر باشه میگن باید حرمت شوهر متوفیش رو نگه داره

ولی مرد بعد خاک کردن زن میتونه ازدواج کنه و احتیاجی به نگه داشتن حرمت زنش نداره

نفقه و خرجی زن در مقابل تمکین عام و خاص

اگر مرد از همسرش دور باشه نیازی نیست خودشو کنترول کنه میتونه بدون اجازه زنش، صیغه کنه ولی زن باید صبر پیشه کنه و زمانی که زن از نظر عاطفی و جنسی شاید درفشار و سختی باشه شوهرش مجازه لذت ببره با زنه دیگه

تجاوز زناشویی در شرع، دین، قانون ما اصلا وجود نداره

تو اروپا مثل وحشیها زندگی میکنن نه پدر سرگاسه نه مادر؟

چندسال زندگی کردین در کشورهای اروپایی؟

چیزایی که تو مغزتون کردن رو راحت قبول کردین؟

اتفاقا نصف فامیلهای ما امریکا و کانادا و آلمان و سوئیس هستن از زندگیشون راضی همسرانشون هم مرگی هستن ما هرسال داریم عیدها میبینمشون

اتفاقا انقدری که اونجا زنها... منظورم فاحشه ها نیست

ارزش دارن زنهای ایرانی هیچ ارزش و حق و حقوقی ندارن

اشتباه به عرضتون رسوندن

پس شوهر هم حق طلاقش رو سلب کنم اوکی قبول و تمام حق و حقوقی که داره رو از خودش سلب کنه تمام حقهارو شما مردا دارین هر وقت دلتون بخواد شرایط مالیتون اوکی باشه قسط بندی مهریه تمام زنو هر وقت عشقتون بکشه طلاق میدید بهش خیانت میکنید

بله به نفع شما مردا چون مودشون مردن کسانی که بررسی کردن قانون وضع کردن

طبق قانون مدنی کشور ایران و مطابق با ماده ۱۱۳۳ مرد میتواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید در این ماده سخنی از ارائه دلیل از جانب مرد به دادگاه برای طلاق دادن همسرش نیست یعنی مرد میتواند زن خود را بدون اینکه نیازی به اثبات دلایل خاص برای جدایی و طلاق نزد قاضی دادگاه داشته باشد طلاق دهد .

مرد برای درخواست جدایی و طلاق ، نیازی به ارائه دلیل به دادگاه خانواده رسیدگی کننده به پرونده طلاق ندارد و میتواند زن را بدون دلیل طلاق دهد.

اما چنین حقی در قانون ایران برای زنان در نظر گرفته نشده است زنان حتما بایستی دلایلی برای درخواست جدایی از شوهرشان داشته باشند و آن دلایل را هم در دادگاه نزد قاضی به اثبات برسانند تا بتوانند از شوهرشان جدا شوند.

اگر مرد حقوق مالی را به زن پرداخت کند دیگر مانعی برای طلاق دادن زن نیست حتی اگر زن به طلاق اعتراض کند و رضایت به طلاق نداشته باشد این اعتراض و عدم رضایت اثری در اجرای صیغه طلاق و دادن گواهی عدم امکان سازش از سوی دادگاه به مرد نخواهد داشت.

اگر مرد دادخواست طلاق بدهد یعنی طلاق از طرف مرد باشد و برای این کار یعنی جدایی از زن و پایان دادن به زندگی مشترک دلیل محکمه پسند داشته باشد مانند عدم تمکین زن یا سوءرفتار زن و موارد دیگری که از نظر قانون و قاضی دادگاه برای طلاق زن دلیل محکمه پسند محسوب میشود دیگر لازم نیست مرد خواهان طلاق به جز مهریه زن پرداخت دیگری به زن داشته باشد .

زن بدون داشتن دلیل محکمه پسند اگر شوهر راضی به جدایی نباشد زن مجاز به طلاق گرفتن نمیباشد مگر با اثبات عسر و حرج در زندگی یا اثبات یکی از شرط دوازدگانه ضمن عقد اگر شوهر آن شرط را امضا کرده باشد و همچنین است اگر حق طلاق داشته باشد .

مرد رضایت به طلاق نداشته باشد طلاق زن بدون داشتن دلیل از جمله اثبات یکی از شروط دوازدگانه ضمن عقد که مرد امضا کرده یا بدون اثبات عسر و حرج امکان پذیر نیست مگر اینکه زن حق طلاق داشته باشد یا کراهت شدید نسبت به مرد داشته باشد و حاضر باشد برای گرفتن طلاق و جدایی کل مهریه اش را به شوهر ببخشد.

زنان در کشور ما خیلی جاها نیاز به اجازه همسر پیدا میکنند،اگر در بیمارستان با این مشکل برخوردیم که زن را بدون اجازه شوهر درمان یا ترخیص نکردند، چه کنیم.

دکتر احسان شمسیکوشکی - مشاور رییس کل سازمان نظام پزشکی در حوزه اخلاق پزشکی در گفتوگو با ایسنا

مادر مرهم دردهای کودکش است، علت بیتابیهایش را میشناسد و برای درمان این رنجها خود را به آب و آتش میزند، اما طبق قانون مجازات اسلامی بدون حضور پدر، رضایتش تاثیری در درمان جگرگوشهاش ندارد.

طبق ماده ۴۹۵ قانون مجازات اسلامی درمواردی که امکان اخذ رضایت از بیمار ممکن نباشد، باید از "ولی" او تحصیل برائت شود. تبصره دو این ماده هم میگوید "ولی" بیمار اعم از "ولی خاص" مانند پدر است

بنابراین طبق حکم قانون اگر کودکی نیاز به اقدام درمانی داشته باشد، تنها پدرش و بعد از آن ولی عام او میتوانند رضایت به درمان دهند و رضایت مادر در این زمینه تاثیری ندارد.

باید پرسید اگر مادری فرزندش را برای درمان به مراکز درمانی یا بیمارستان برد و پزشک از درمان کودک سرباز زد، چه کسی پاسخگوی آسیبها و عوارض احتمالی به کودک است؟

آیا نیاز نیست که قانونگذاران در این زمینه اصلاحی انجام دهند؟ به نظر میرسد با توجه به اینکه عمدتا کودکان توسط مادرشان نگهداری و مراقبت میشوند، قانونگذاران کشور باید برای حل این موضوع اقدامی عاجل انجام دهند تا هیچ کودکی آسیب نبیند.

درباره اینکه رضایت مادر در موارد الکتیو هم مورد قبول قرار گیرد، باید حقوقدانان و فقهای ما فکری کنند. عملا در اکثر موارد در فضای پزشکی رضایت مادر هم برای درمان کودک دریافت شده و کار درمانی انجام میشود، اما اگر کسی بخواهد بر اساس این برداشت از قانون که ولی کودک پدر و یا جد پدری است، دقیقا به مرّ قانون عمل کند، اقدام به درمان بر اساس رضایت مادر ممکن است قابل دفاع به نظر نرسد.

حال فرض کنید بگوییم همه باید بر اساس رضایت پدر اقدام درمانی را برای کودک انجام دهند، درحالیکه اغلب کودکان اکثراً توسط مادرشان درطول روز نگهداری میشوند و درصورت نیاز به مراکز درمانی میآیند؛

بنابراین فکر میکنم حقوقدانان و فقها و نهایتا قانونگذار باید فکری به حال این مساله کنند.

این بحث جنبههای حقوقی و فقهی دارد و متخصصان این حوزهها باید در این باره نظر دهند. زیرا با برداشت سختگیرانه از قانون فعلی، عملا پایبندی به این قانون امکانپذیر نخواهد بود و در صورتی که افراد بخواهند صرفا بر این اساس عمل کنند، ممکن است اتفاقات ناخوشایندی مانند اینکه کودکی به دلیل عدم حضور پدرش از درمان محروم شود، رخ دهد.

به عنوان مثال تصور کنید که کودکی نیاز به بخیه داشته باشد و وقتی او را به بیمارستان میبرند، بگویند پدرش باید برای رضایت بیاید. در حالیکه کودک نیاز به بخیه سریع دارد.

به هرحال این مساله باید مورد توجه قرار گیرد و باید این اشکال در برداشت از قانون را برطرف کنیم.

شمسیکوشکی با بیان اینکه عمدتا کسی که کودکان را برای انجام مداخلات درمانی مختلف به مراکز درمانی میبرد، مادر است، اظهار کرد: اگر در همه این موارد بخواهیم فرد را مجبور کنیم که پدرش را بیاورد، مردم را دچار مشکلات میکنیم.

اگر زن طلاق نخواهد تکلیف چیست؟ باید به این نکات توجه کرد که اولا در قوانین جاری کشور طلاق در اختیار شوهر است و او میتواند با مراجعه به دادگاه خانواده و دادن دادخواست طلاق همسرش را طلاق بدهد.

در این خصوص رضایت زن شرط نیست یعنی اگر زن طلاق نخواهد ولی مرد اصرار به آن داشته باشد در نهایت دادگاه ناگزیر به صدور حکم طلاق میباشد.

دو استثناء وجود دارد که بدون پرداخت حقوق مالی به زن هم صیغه طلاق جاری میشود و هم طلاق در شناسنامه ثبت میشود:

دادگاه دادخواست اعسار مرد از پرداخت را بپذیرد و پرداخت حقوق مالی را به صورت قسطی کند.

خود زن درصورت عدم پرداخت حقوق مالیش از جانب مردی که میخواهد او را طلاق دهد رضایت به اجرا و ثبت صیغه طلاق بدهد.

اما باید به این نکته هم توجه کرد که رضایت زن به این معنا نخواهد بود که طلاق به طلاق توافقی تبدیل شده است.

*

حالا خانم یه لحظه دید جاش خوب نیست میتونه بزاره بره اینو دیگه کسی نمیتونه جلوشو بگیره

میتونه بزاره بره وقتی شوهر ازارش میده خیانت میکنه طلاقش هم نمیده بزاره بره ناشزه بشه بعد مرد بره نشوز زنش رو ثابت کنه دادگاه بهش ازدواج مجدد بده بعد زن دوم رو بیاره با ذوح و روان اون زن بازی کنه

زنی که ازدواج کرده باکره نیست شناسنامش پاک نمیشه و نمیتونه درخواست شناسنامه جدید کنن حتی اینم نمیدونی؟