2777
2789
عنوان

مادربزرگم خیلی ناراحتم کرد

232 بازدید | 23 پست

همیشه بهم حسودی میکرد و تبعیض میذاشت حتی چیزی خوردم بدش میومد میگفت چقدر میخوره یعنی بعد از چند روزم چیزی میخوردم اینو میگفت حتی تخم مرغ ولی بقیه که بدجنس بودنو خوب جلوه میداد میرفت سمت اونا

و بهم تهمت میزد نفرینم میکرد خواهرم به شوهرش خیانت کرده بود اول انکار کرد بعد میگفت تو جادو کردی براش و نفرینم کرد زد به سینش گفت خدا مریضت کنه و برا خودش و داییمم میگفت من جادو کردم

حالا مریض شده من انقد براش دعا کردم زود بخشیدمش بدپن اینکه اصلا پشیمون باشه و عذر خواهی کنه تازه هنوز نتیجه دکترش نیومده بود بهش میگفتم استغفار بگو کلا خوبه میگفت تو چرا نمیگی؟!🫥 و براش همش غذا درست کردم ابمیوه گرفتم میوه گرفتم کسی اینارو نکرد و رفت عمل کرد من فقط بغلش کردم بوسیدمش دستشو بوسیدم بعد از عمل برا یه مریضی دیگش انقد من دعا کردمو نذر کردم ضجه زدم دکتر جوابش کرده بود و نتیجش خوب دراومد فعلا و باز شروع کرد به من تهمت و بدجنسی

کلی براش چیز میگیرم و باهاش خوبم اصلا هیچی جلو چشمش نیست

الان رفتم بهش میگفتم دستتو بده ببرمت دستشویی مامانمو صدا زد میگفت نمیخوام این دستمو بگیره یعنی من!!!!!!!!

من اصلا خیلی وقته شناختمش و ازش بدم میاد ولی فقط دلم میسوخت

خیلی ناراحتم کرد لیاقتش همون هم انرژیهاشه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز