2777
2789
عنوان

مردم سرد و خشک قم 😑❗

| مشاهده متن کامل بحث + 841 بازدید | 61 پست

ببین گلم کلا همیشه وقتی یه رفتار بد از یه خانواده دیدی

جمع نبند بگو فلان قوم بد هستن و...


واقعا رفتارشون بد بوده 😒

گلنار ینی شکوفه درخت انار ما به گویش محلی خودمون به درخت انار میگم نار وخب انار فقط تنها میوه مورد علاقه منه، برای اسم مستعارم گذاشتم گلنار 🥳

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام

خیلی شرایط شما سخت و قابل درکه.اگر بی دلیل یک دفعه همچین کاری کردن واقعا حق دارید،خدارو خوش نمیاد

اما به نظرم یکبار واگذار کنید به خدا خودش میدونه چجور گوش مالیشون بده .شما انرژیتون رو بجای اینکه هرروز نفرین کنید بزارید برای اینکه در حق خودتون دعا کنید یک مورد خوب و همه چی تموم قسمتتون کنه که مرهم دل شکستتون بشه.خدا دعای دل شکسته رو اجابت میکنه پس برای خودتون دعا کنید.یه روز میبینید چه بهتر که اون وصلت جور نشد.شاید خدانکرده بعدش اتفاقات بدی میوفتاد!

خیلیا شون فقط مذهبی هستن، اما خداشناس اصلا!

مامانه همون اول منو دید که مانتویی و ساده ام

بعد شروع کرد که چادر باید بپوشید !

من حتی قبول کردم ، فقط برای اینکه بهونه دستش ندم

مامانه همون اول منو دید که مانتویی و ساده ام بعد شروع کرد که چادر باید بپوشید ! من حتی قبول کردم ، ف ...

ول کن مطمئن باش به صلاحت بوده


🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)|| از من انسان جدیدی ساخته شده،کمی بی عاطفه تر کمی قدرتمند تر، کمی اجتماعی تر، اما در حق مردم مهربان تر شده ام، هنوز اعتقاد دارم اعمال انسان به او برمیگردد، از نگاه به گذشته بدم می آید، گذشته برای من تمام شده(1 آذر 1404)|||

سلامخیلی شرایط شما سخت و قابل درکه.اگر بی دلیل یک دفعه همچین کاری کردن واقعا حق دارید،خدارو خوش نمیا ...

خودشون دختر همسن من داشتن ، چند روز دیگه عروسیشه


دختر خودشون تا با یه پسر آشنا شد ، سریع گفتن بیاد خواستگاری و عروسی


ولی برای دختر مردم ، اینهمه علافم کردن ، آخرم زدن زیر همه چی


خیلی راحت گفتن جدا بشید بهتره ، هم مسیر دوره هم تو بیای قم اذیت میشی

چطور دوره آشنایی دو سال طول کشید خواهر؟مامان بابای من اگر بودن ۲ ۳ ماه بیشتر اجازه نمیدادن

ما ۱٫۵ سال دوست بودیم

مجازی آشنا شدیم ، بعد خانواده شو در جریان گذاشت

ببین گلم کلا همیشه وقتی یه رفتار بد از یه خانواده دیدیجمع نبند بگو فلان قوم بد هستن و... واقعا رفتار ...

باور کن مردم اصالتا قمی ، همینجوری خشک و سردن

حالا شدتش کم و زیاد فرق میکنه


من زن عموم قمی هست بین ماها فقط

هر چن سال میبینمش بنده خدا خیلی مهمون نواز و مهربون و باشعور.. اینو نمیگم تعریف کرده باشم از قمی ها چون ما هیچ رگ و ریشه ای از قم نداریم.. ولی این زن انقدر با فرهنگه که یه تار موش به کل فامیل ما میارزه اتفاقا مذهبی هم هست. از انسانیتش هر چی بگم کم گفتم

منظور که همه مثل هم نیستن

همه عمر بر ندارم سر خود ز آستانش، که فقط سپرده ام دل به علی و خاندانش...✨️

خودشون دختر همسن من داشتن ، چند روز دیگه عروسیشه دختر خودشون تا با یه پسر آشنا شد ، سریع گفتن بیاد خ ...

پسری که بعد دوسال به حرف خانوادش بگه بیای اینجا اذیت میشی و راه دوره همون بهتر که تا کار از کار نگذشت کلا حذفش کردی این آدم دهن بینه روزگار برات نمیزاشتن

اگر به هنگام سختی با تعجب از خود پرسیدید پس خدا کجاست !؟به یاد داشته باشید که همیشه یک معلم به هنگام گرفتن آزمون سکوت میکند💔💔 

خب چرا از اول قبول کردی با این عنا اشنا شی

فقط چون پسره به ظاهر پاک و سر به زیر و متین بود

با خودم گفتم من که اهل دوستی نیستم ، اینام خانواده مذهبی ان ، منو بازی که نمیدن

ولی آخر همونی شد که همیشه میترسیدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز