2777
2789

با صدای مشت و

داد بیداد داداشم بیدار شدم سری یه پارچه انداختم رفتم تو حال داداشم پاش شکسته نمیتونه راه بره داشت میگفت بشه دیگه خجالت بکشین ساعت دو شب دستام می لرزید تازه ا خواب پریده بودم هنگ کرده بعدم

بهش گفتم تو مگه نمیدونی مامان کار نداره همش کار خودشه

اونا هنوز تو اتاق خواب داشت صدای مشت می اومد از ترس کنار داداشم بودم گفتم ترو خدا صدا کن بگو نزنه

بعد یهو همه جا ساکت شد فرار کردم داخل اتاق دیدیدم نشسته بالا سرش داره میگه پاشو ترو خدا

بخدا نفسم بند اومده الان از گریه نیاز دارم فقط خودمو خالی کنم

دیدم مامانم جون نداره گفتم برو بی ناموس مامانمو ول کن انگار دیگه برام مهم نبود ک خودمو بزنه خودمو انداختم رو مادرم گفتم بهش دست نزن برو بیرون جیغ میزدم

برو بیرون گفت هیس هیس ابرو رفت

دستام میلرزید فقط هیستریک گریه میکردم

اب اورد رو مامانم ریخت اون ک پا شد دید منو نمیتونه ساکت کنه خودشو زد به گریه و بی تابی ک اره خدا عمر منو بزاره رو عمر تو

مامانم منو ساکت نکرد اونو ساکت کرد آخه چرا زن

وقتی شما اینجورید چرا مارو به دنیا می آرید بخدا نفسم بند اومده دیگه نمیتونم زندگی کنم


ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

اینا چرا اصلا کنار هم میخوابن

هر کدوم جدا بخوابن وقتی سازش ندارن

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️https://www.ninisite.com/discussion/topic/7503866/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?page=1

بابات روانیه؟

چرا جدا نمیشن

به لحظه ای فکر می کنم🍁🍁🍁که بعد از هر بار اشک ریختن🍁🍁🍁صورتم را با دستان خودم پاک می کنم🍁🍁🍁خودم را مرتب می کنم 🍁🍁🍁و به زندگی ادامه می دهم🍁🍁🍁به گذرا بودن همان لحظه فکر می کنم 🍁🍁🍁و گذرا بودن مابقی اتفاقات زندگی 🍁🍁🍁و گذشتن عمری که از شما چه پنهان 🍁🍁🍁به فردایش هیچ اعتباری نیست🍁🍁🍁 و در همان لحظه نفسی می کشم🍁🍁🍁هر اتفاقی که نیاز به بخشش من دارد می بخشم 🍁🍁🍁و می گذارم در گذشته ام برای همیشه بماند🍁🍁🍁و ادامه لحظه های باقی را 🍁🍁🍁 نوش جان می کنم

دخترکم چقدر بهت فشار اومده🥺🫂

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز