همکاربودیم و من بهش گفتم ازت خوشم میاد چون چهره جنتلمنی داشت اما ای دل غافل سالها بود ک با یه دختر بود ک نمیزاشت من بفهمم و اخراش ک دید دختره داره میفهمه اومد راستشو بهم گفت...همزمان بامن با بقیه همکارام چت داشت...حالا ما هیچ بیرونم دوست دختر زاپاس داشت ولی خب همیشه اصلیه همونی بود ک ازش میترسید نفهمه
با اون کات کرد سرخیانت اومد سراغ من ب ماه نکشیده مچشو گرفتم...کات کردیم موند با اون و بعد ۲سال اونم مچشو گرفت...دختره براش بیو میزاشت معلوم بود عاشق شده!!!
این گوشه ای از روابطش بود ک من تونسته بودم بفهمم وااای ب حال اون زیر و بم ک من هرگز نفهمیدم و ندیدمش...
الانم با یه دختر خانواده دار شاغل رفته دوست شده مطمئنم ک ب اونم داره وعده های ازدواج و عشق زیاد و کسی مث تو نیست و خانومم هستی رو میده مث همه ی ما...
بنظرتون با این دختر میخواد ازدواج کنه؟؟؟
با تجربه هایی ک از ماها داشته خیلی حرفه ای تر شده محاله دختره زیر ۲سال بتونه مچشو بگیره خیلی بلده
حالا بگید من چطور این بی همه چیزو چک نکنم زندگیمو ب فنا داد موهام سفید شد بهترررین سالهای عمرمو هدر داد
بازیهای روانی بامن کرد ک الانم اثراتش روم هست...