2777
2789

من با آقایی تو رابطم هم دیگ دوست داریم برام همه کار کرده دوست داشتنش ثابت کرده اما مادرش از اول چشم دیدن من نداشت خانوادش نمیذارننننننننننن بهم برسیم نمیدونم چ گناهی کردم من خود پسرم از خانوادش متنفر میگه مادرم خیلی اذیتم میکنه .صبح بهم خودش زنگ زد گفت بیمارستانم میخاستن چند نفر خفتم کنن اینا کلی حرف زدیم کلی گفت دلم برات تنگ شده اینا حالا من الان زنگ زدم که حالشو بپرسم دیدم جواب نمیده یهو مادرش گوشی جواب داد زنگ نزن به پسرم پسر من فراموش کن لقمه پسر من نیستی براش زن گرفتم منم گفتم باید با خودش حرف بزنم خودش اینارو بگه میرم که گفت پسرم نیست پسرم خابه بعد دوباره برادر ناتنی پارتنرم گوشی برداشت تهدیدم کرد گفت یکدفعه دیگ زنگ بزنی ادرست پیدا میکنم میام در خونتون که بحثم شد باهاش

دوستان من این آقا هم دیگ دوست داریم اما مادرش خانوادش خیلی اذیتش میکنن نه تنها با من مخالفن هیچ تو همه کارا این بچه دخالت میکنن

حرصم گرفته نمیخام بخاطر این دو نفر بکشم کنار چون همو دوست داریم






بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وایییییی تو نمیدونی ما چی میکشیم از دستتونهمیشه بهم میگه کاش میشد خانوادم خودم انتخاب میکردم

عزیزم بهتره تا دیر نشده ازش دل بکنی میدونم کار سختیه ولی اگه ازدواج کنی باهاش دیوونه میشی از من گفتن

اگ خونواده ات اوکی هستن خود پسره بیاد خواستگاری و ی عقد ساده بکنید و برید سر خونه و زندگیتونپسر ب اج ...

خودشم همین پیشنهاد داد اتفاقا اما اینا نمیذارن حتی گوشیش الان دست مامانش .مامانش بفهم روزگار پسر سیاه میکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792