من ۵ ساله ازدواج کردم هنوزم یکبار ندیدم شوهرم صبح از ۷ صبح رد بشه تحت هر شرایطی خسته باشه، شب نخوابیده باشه، مریض باشه، تعطیلات باشه،... هرچی صبح نهایتا بخوابه تا ۷ صبح اونم به خودش حال بده وگرنه ۹۰ درصد مواقع ۵ و نیم ، ۶ بیداره
به شوهرم میگم چرا اینقدر صبح زود بلند میشی
روزهایی که شیفت نیستیم و تعطیلات بگیر بخواب
مثل فردا زود بلند نشو ما رو بدخواب نکن
بهم میگه ؛ تو که دوران جوانی و کودکیت تعطیلات صبح تا ظهر خوابیدی و روزهای که باید صبح بیدار میشدی با ناز بیدارت میکردن و با آب پرتقال و صبحانه آماده ازت پذیرایی کردن
با منی که از ۶ سالگی صبح آفتاب نزده با لگد و فحش بیدارم میکردن میفرستادنم دنبال صف نانوایی و بعد برگشتن از نانوایی چندتا کار کمک مادرم و پدرم میکردم بعدش میرفتم مدرسه یا دانشگاه و تعطیلات صبح آفتاب نزده همینطور بیدارم میکردن و میذاشتنم کار کردن تو خانه و کمک پدرم یا مادرم
خیلی فرق داریم تو به ناز خوابیدن عادت داری من خواب برام تروماست فکر میکنم آفتاب بزنه با لگد و فحش بیدارم میکنن برای همین خودم بیدار میشم
حقیقتا دلم براش سوخت