سلام.واقعا لطفا قضاوت نکنید یک دختر هست برعکس من غیر مذهبی.این دختر با رفیقاش داشت از مدرسه بر میگشت اول دوستاش بلند گفتن ستایش عروس شه صلوات.بعد گفتن دعای ندبه کیه و فلان رفتن جلو هی نگام میکردن.روز دوم هم هی نگام میکردن بعد دیدم مامان یکیشون داره من رو نگاه میکن.یکبارم داشتم نانوایی میرفتم سرش رو رو شونه رفیقش گزاشت بعد گفت 1 2 3.امروز هم مجلس فاطمیه بود دیدمش.اونم برگشت بعد رو شو مثل تنفر برگردوند.بعد با ابجی و مادرم که رفتیم اسنپ بگیره دختره اومد سمت ما رفت جلو تر بعد برگشت.