من خیلی سختیا کشیدم ازدواج دوممه بخدا به نون شبمم محتاج بودم با یه بچه دختر کوچولو بادیه شوهر معتاد دزد عذاب کشیدم جدا شدم حالا چه کم چه زیاد خدا جبرانش کرد برام و اینم بگم مدیریتم خوبه مثل اینجا شهر کوچیکیه مواد غذایی قسطی میخریم حقوق گرفتیم پرداخت میکنیم از شرکت وام میگیریم طلا میخریم اینجور چیزا بیشتر وسایل اینا قسطیه و خب خیلیا فک میکنن من خیلی وضعم خوبه ولی اینجور نیست به ظاهر خونه خودمون میرسم فک میکنن چه خبره ولی شوهرم خیلی خوبه خودم که اخلاق ندارم اینم بگم خانواده شوهر همشون باهام سردن