مثلا وقتی بدون اینکه شما اونا رو دعوت کنید می خوان بیان خونتون یا حالا هرچی
کاملا صمیمی
مثلا امشب قابلمه پارتی داریم خونه ما
استارتشم من زدم
خواهرشوهرامو برادرشوهرام هستن
اگر بیان خوشحال میشم
بجز یه برادر همسر و جاری با بقیه شون خیلی خوبم
قط ارتباط
خب بیان. مثلا چه برخوردی باید بکنم. مهمون مهمونه... پذیرایی می کنم.
پدرو مادرش خیلی راحتیم، کلا خونمم بهم ریخته باشه، بیان، کمک میکنن تا جمع و جور کنم.
ولی خواهرا و برادرای شوهرم اصلا با هم ارتباط و رفت و آمد ندارن و نداریم
من چون خ واهر شوهرهام خیلی بهم بی احترامی کردن کلا قطع ارتباطم باهاشون مادر شوهرم فقط میاد و دو روز بیشتر نمیمونه هممون دو روزم مدام نیش میزنه
مشکلی ندارم خانواده ی همسرم خانواده ی منم هستن
وای تا همین چند ماه پیش ناچاری عزت و احترام اما اینبار خواستن بیان باز نابودم کنم ب شوهرم اولتیماتوم دادم ک جوابشون و میدم اونم ترسید نن جونش اوف بشه گفت نیان هر چند اومدن رفتن ویلای جاری خانم اخه فامیلش شهر دیگه تشریف دارن
من اصلا بی دعوت دوست ندارم باید آمادگی داشته باشم. خودشون هم بخوان بیان باید یه روز رو باهام هماهنگ کنن.
اولش زیاد میومدن و سر زده ولی به مرور با اخلاقم کنار اومدن. خدا رو شکر خوبیم و مشکلی هم با هم نداریم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
