نه پسرعموش برای اینکه مامانش دست از سرش برداره و دبگه بعد محبوبه دلش به هیچ ازدواجی خوش نیست میره یه پیر دختر آبله روی کچل خیلی پولدارو میگیره که آبروی پدر این دختر نره چون سنش بالاست و ازدواج نکرده
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
یه شب سراب یه نسخه ی کپی شده و بی ارزش از بامداد خماره. نویسنده بامداد خمار میگفت همون موقع که شب سراب چاپ شد، شکایت کردم. به جرم دزدی کشوندمش دادگاه. قاضی حکم داد که کل فروش حاصل از شب سراب باید بیاد تو حساب من
برای خانه کوچک همسایه ات، چراغ آرزو کن💡بی شک حوالی خانه ات روشنتر خواهد شد🌟
چه شانسی داشته واقعازن اول منصور چجوری رضایت میده این بیاد هووش بشه؟
ابله گرفته بود و صورتش خراب شد کسی نمیگرفتش تا منصور شکست عشقی خورد این بهش محبت میکرد اینو گرفت بعدا محبوبه رو همین زنه بهش میگه بگیر تو حق داری و اینا تو داستان امده محبوبه میفهمه بدنه زنه ابله نداره فقط صورتشه خوش ثد وبالا بوده زنه