تا اونجایی که سهند رو نمیخواست و عاشق احمد بود قابل قبوله
ولی اینکه بعد فوت شوهرش بخاطر نگهداشتن بچه اش داشت زن سهند میشد و بهش میگفت تنها دلخوشیم بچمه و کمک کن نگهش دارم خیلی ظلم بود
تازه بهش بی توجهی هم میکرد مشخص بود دوستش نداره هدفش مراقبت از یادگاری همسرشه
همین باعث شد سهند فکرکنه بچه مانع از علاقه مارال بهش میشه و گول کبیر رو بخوره
خود سهند مظلوم بود همه ظلم هایی که در حق مارال شد تقصیر برزو و کبیر بود