2777
2789
عنوان

بیاین از خاطرات روز عقدتون بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 856 بازدید | 76 پست
واقعا؟ پس کلاس عقد و اینا چی؟


نه هیچی 

 کلاس عقد  که بعد  صیغه محرمیت خوندن بهداشت فرستاد 😑


شفامو میخوام دعا کنید .اگه رفتید زیارتگاه  دعا کنید .  اگه خواستید زیارت عاشورا و دعای توسل یا حتی سوره حمد بخونید اسمم سمیرا . 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

 از ۱۰ تا ۴ بعد از ظهر ارایشگاه بودم هیچیم نتونستم بخورم تورم سنگین دلم ضعف میرفتم‌با خودم فکر میکردم اصلا نمیتونم سرپا وایسم چه برسه رقص.ولی انقدر رقصیدم‌شب که اشاره میکردن بشین😐🤣🤣🤣🤣

نامزدم هم یه پیتزا بزرگ با نوشابه خانواده بدون لیوان گرفته بود اخه من با ارایش نوشابه خانواده بخورم😐😐😐

بعد نامزدم استرسسسس من ریلکس اون میگفت تو هم استرس داری ولی انقدر زیاده متوجه نیستی😐😂😂😂

سر عقدم خواهر کوچیکم پارچه گرفته بود سمت من بالاسرم  کوچولو پا بلندی کرده بود خسته شده بود هی منو میزد چنگول میگرفت که زود باش بله بگو😂😂😂

😂😂باحاله

بعد عقد هم رفتیم سر قبر دوتا شهید گمنام شهرمون 

باز برگشتن ماشین روشن نشد 😑

نه اصلا دانشجوی پزشکی نیستم .اونموقع تازه قبول شده بودم جوونی کردم این اسمو گذاشتم .نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنن باید شاخ و دم داشته باشیم.من اینستا ندارم و تایم بیکاری میام اینجا.اصلا تو درست میگی .من دانشجو پزشکی نیستم .

پرازاسترس بودم همش میترسیدم دیربرسیم همه زنگ میزدن کجایی چیشدی کی میاین🤣اخرشم رسیدیم دیدم فقط عمه ا ...

منم ساعت ۱ و نیم عقدم بود ساعت ۱۰ رفتم آرایشگاه 🤣🤣

انقد زنگ میزدن هول هولی کار انجام داد آرایشگاه بعدشم خیلی خوب شده بودم با اینکه عجله ای بود 


بعدشم نیم ساعت طول کشید تا برسیم و آدرس محضر رو پیدا کنیم تا پیدا کردیم استرس شدید داشتم قلبم تند تند میزد منم تا برسیم چشامو بستم چنتا نفس عمیق کشیدم دم و بازدم انجام دادم تا آروم شدم 

🙂🙂

ما عقدمون و بله برونمون  یکی بود  احتمالش خیلی زیاد بود مراسم بهم بخوره خیلی استرس داشتم یه گوشه داشتم قبل از گریه میکردم (من و همسرم ۷ سال طول کشید بهم برسیم ) بابام من و دید اومد بهم گفت نترس  نمیزارم مراسم بهم بخوره .همسرم میگه کلا ده دقیقه هم نشد مهریه ای که پدر همسرم گفته بود بابام قبول کرد اونم چی ۱۴ سکه خودم خیلی امیدی نداشتم که پدرم قبول کنه.کل مراسم برای من استرس بود

از ۱۰ تا ۴ بعد از ظهر ارایشگاه بودم هیچیم نتونستم بخورم تورم سنگین دلم ضعف میرفتم‌با خودم فکر میکردم ...

وای خدا شوهر منم پیتزا خریده بود برام تا از آرایشگاه اومدم تو ماشین خوردم البته خالم لقمه کرد گذاشت دهنم بعدشم دیگه خودم خوردم تا لباس و میکاپم خراب نشه 😅😅😅

مگه مثل قبل سند نمیدن بهتون تو اون سند امضا بزنین؟


نه سه سالیه فک کنم سند برداشتن یه برگه فقط میدن😁و کلا یه امضا بیشتر نیست قبلا تا امضا میخاستی بزنی دستت میشکست🤣


شوهرمن ب عاقد برگشته بودگفته بود من بخاطر داشتن اون سند فقط ازدواج کدم😂خودمو اماده کرده بودم برکلی امضا دادن😂🤣🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز