سریال هزار و یک شب

یه خورده‌اش رو دیدم

چیزی سر در نیاوردم

ولش کردم

درباره قتل یا گم شدن زن ها و دخترهایی که قصد خودکشی دارند ،مثلا سحر دولتشاهی خبرنگاره

سلام عزیزم شما اسپاسم بدنت خوب شد؟

میتونی به من کمک کنید بفهمم دردای منم اسپاسم هست یا چیز دیگه 🌸

خدارو شکر بهتر شدید

من خط زیر کمر بالای باسن سفت و دردناک شده و سوزش شدید دارم ،شکمم همزمان سفت و دردناک میشه و نفخ زیادی هم دارم و درد تو پاهام و باسنم هر دو طرف درد میچرخه .خیلی دردم شدید میشه سوزش به کتفم میرسه ،شما اینجوری بودید؟

من یه دیسک خفیف و جزئی دارم نمیدونم از اونه یا اسپاسم هزارتا عکس و آزمایش گرفتن علت دردام نفهمیدن ،منم چند ماهه قرص اعصاب میخورم ولی همچنان کمر و شکمم سفت مونده

ممنون میشم جوابمو بدی🌸

همون هزار و یک شبه دیگه ینی درواقع داستان هزار و یک شب رو یخورده متفاوت تر بیان میکنه میگم ولی اگه دوست نداری برات اسپویل بشه ادامه کامنتم رو نخون

ملک جهان بخت یا همون شهریار همون پادشاه داستان هزار و یک شبه توی داستان از زنش که خیلی هم دوستش داشته خیانت میبینه و زنش رو میکشه و بعد هم از تمام زن ها متنفر میشه هر شب یه دختری رو به عقد خودش درمیاره و برای انتقام از زن ها تا صبح نشده میکشتش این وسط همه مردم یا دختراشون رو غیرقانونی میفرستن از کشور خارج و یا یه معلولیتی براشون ایجاد میکنن که گزینه ازدواج پادشاه نباشن کم کم تعداد دخترا کم میشه و پادشاه یه وزیر داشته که دوتا دختر داشته شهرزاد و دنیازاد شهرزاد برخلاف تصمیم پدرش میگه من باید با شهریار ازدواج کنم تا جون همه دخترا رو نجات بدم با شهریار ازدواج میکنه و از اونجایی که خیلی داستان بلد بوده شب به شهریار میگه دنیازاد رو خبر دار کن میخوام برا خواهرم قصه بگم و بعد از اومدن دنیازاد شروع به گفتن میکنه آخرای شب قصش رو نیمه تموم میذاره و میگه ادامش رو فرداشب میگم شهریار چون دوست داشته ادامه داستان رو بشنوه شهرزاد رو نمیکشه این روال ادامه پیدا میکنه تا سال ها و در نهایت شهریار عاشق میشه و شهرزاد تمام دخترای سرزمینش رو نجات میده این سریال یه دید متفاوت تر داره این مدلی در نظر گرفته شده که دخترای سرزمین شهریار همه به دست خودش کشته شدن و حالا زمان مامور اینه که با آینده سفر کنه و دخترایی رو که میخوان خودکشی کنن بیاره تا شهریار اونا رو بجای دخترای دیگه به عقد خودش دربیاره و بعد بکشه در این بين با آشیان آشنا میشه و حالا امشب طبق قسمت ۲ نیلوفر خواهر آشیان هم جریان اینکه باباش قرار بوده بخاطر بدهی مجبورش کنه با ازدواج با یه پیرمرده رو میفهمه و میخواد خودکشی کنه ا طرفی زمان یه دختر کم داره پس نیلوفر و آشیان همراه زمان به گذشته سفر میکنن و شاید مبنای انتخاب اسم زمان هم همین بوده و درواقع آشیان همون شهرزاده که قراره دنیا رو نجات بده و نیلوفر هم دنیازاد خواهرش