خب بابا بدبختی هرکس بهم حرف بزنه دفاع نمیکنه.
تو جمع بودیم شوهر خالم شستم.
شوهرم نگاهش میکرد یک کلمه جوابشو نمیداد
یبار هم سر باباش شکسته بود رفتیم بهش سر بزنیم دیدم شوهرم رفت تو اتاق داشت گریه میکرد😐😐😐بهش گفتم چته گفت بابام خواست دختر خواهرمو بوس کنه دختر خواهرم از سر بابام ترسید نرفت پیشش بخاطر همین گریه میکرد.من مَرد اینجوری نمیخام این مَرد نمیشه