یک روز
یه پسری بود
عاشق شد ، دلباخته شد ، شایدم توهم زد..
شایدم اشتباه کرد
این عشق طولانی شد
از همون اول اول دوطرفه بود
طرفش دوسش داشت ، اما تا مدتهاااا توی رابطه نرفتن
آره ، توی این چندین ماه برای سرگرمی ، لذت ، تفریح یا هر چیزی چندین تا رابطه رو شروع کرد
بماند که چقدر پیشنهاد داشت ، اما بخاطر همین توهمش ، اونارو رد میکرد ...
دقیقا بخاطر همون چیزی که جزو آرزو هاست .. یه یار خوب ، جزو قطعا آرزو هاست ..
بعد از مدتی وانمود کردن که ما فقط عاشق همیم و کش دادن داستان بلاخره رفتن تو رابطه ..
چقدر آدمایی خودسوزی کردن برای اینکه این دونفر راه درست رو تو رابطه برن ... :/
ولی دائما با کلماتی مثل «کراش» و «احتیاج» خودشونو گول میزدن ، ولی در حقیقت این یه عشق یه طرفه بود که
رفیق من به یه دختری داشت و آخر ماجرا مشخص نبود
شاید دختر هم دلباخته بود ..
اما این رسمش نبود..
این رسم دلباختگی نبود که وقتی داره التماست میکنه فقط یکساعت دیگه باهاش مهربون باشی، مثل سنگ رفتار کنی ..
رسم حب و محبت این نیست ..
رسم عاشقی این نیست ..
دوست من خیلی وقتشو برای اون تلف کرد
و آخرش که دیگه خیلی خسته شده بود از ناز کشیدن و قهر کردن اون دختره
یه تاپیک زد و مدتی از اینجا رفت
شاید دوست من رو بشناسید
اون عاشق یکی از دختر های ۱۶ ساله معروف اینجا شد
نتیجه اخلاقیش اینه که هیچ وقت درگیر این روابط نشید