2777
2789
عنوان

مگه ما همه زن نیستیم

380 بازدید | 39 پست

همیشه برام سوال بوده مگه ما همه زن نیستیم؟؟؟

مگه همه خاله عمه زنعمو زندایی خواهرشوهر جاری زنداداش و مادربزرگ و مادرشوهر و...نمیشیم؟؟؟

پس چرا هوای همو نداریم؟؟

چرا همو درک نمیکنیم؟

حسادت میکنیم لج میکنیم سعی میکنیم همو تحقیر کنیم 

درحالیکه میدونیم طرف مقابلمون چقد میوفته تو عذاب

تاپیک پر بازدید رو خوندم قلبم به درد اومد

چرا خواهرشوهر استارتر اینقد میتونه بی رحم باشه بچه ی زن دیگرو پیش خودش نگه داره؟؟؟

چجور میتونه اینقد نسبت به همجنسش پست و بی رحم باشه درحالیکه ما دخترا از همون بچگی نسبت به عروسکامون حس مادری داشتیم و درک میکنیم بچه چقدر میتونه برای مادر عزیز باشه!

تورو خدا یکم به هم رحم کنید اصلا زن بودن و همجنس یودن رو دلیل کنید ک دیگه همو ازار ندین

ما زن ها به اندازه کافی توسط قانون و مردا مورد ظلم قرار گرفتیم چرا خودمون هوای همو نداشته باشیم؟

.

💔

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

فقط اینو میدونم انقد که خانمها از بقیه خانمها بدشون میاد هیچ مردی نمیاد 

تاپیکم نخوندم نمیدونم ولی هیچ وقت ماجرایی که از یه سمت قضیه میشنوی بدون کامل نیست هیچ وقت 

برای همه آرزوی آرامش دارم  ....در قضاوت کردن احتیاط کنیدزمین به طرز عجیبی گرده تجربش میکنی خودت نه عزیزت دیدم که میگم .............من وفادارترین آدما رو دیدم که خیانت کردن.باهوش‌ترین آدما رو دیدم که فریب خوردن.صادق‌ترین آدما رو دیدم که دروغ گفتن. مهربون‌ترین آدما رو دیدم که دل شکستن. قوی‌ترین آدما رو دیدم که کم آوردن.بالغ‌ترین آدما رو دیدم که بچگانه رفتار کردن.و از همه‌ی این‌ها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره، همه ممکنه اشتباه کنن و هیچ چیز از هیچ کس بعید

تا وقتی دوتا آدم زنده تو این دنیا باشه درگیری و بحث و جنگ و جنایت و تجاوز و هر چیزی ممکنه پیش بیاد... 

جزوی از خصلت تاریک آدماست ربطی هم به زن و مرد بودن نداره

لااقل نگذار زندگی طوری پیش برود که وقتی دنیا به آخر رسید، ببینی آن که از همه کمتر دوستش داشتی، خودت بودی.

چون حسادت نمیزاره چون موجور قدی تر به نام شیطون میره تو مغز ادم 

چون قانون هن برعلیهمونه 

چون عرف تو سر زنا میزنه 

چون قدرت طرف مرداست 

برا همه اینا کسی که باد برخلاف جهت براش بوزه براش سخت میشه

یه دل میگه برم برم       یه دل میگه نرم نرم       طاقت نداره دلم دلم       بی تو چه کنم            پیش ای عشق زیبا زیبا          خیلی کوچیکه دنیا دنیا         با یاد تو ام هرجا هرجا      ترکت نکنم            سلطان قلبم توهستی توهستی       دروازه های دلم را شکستی شکستی         پیمان یاری به قلبم تو بستی تو بستی  با من پیوستی 

انسان موجود عجیبیه. به محض اینکه یه ذره به قدرت میرسه نیمه تاریکش پیدا میشه.

پس چرا من نميتونم اينجوري باشم؟ يا شابد ادم نيستم

هميشه تو سري خور و ساكتم هميشه مقصر ميشم از خودم دفاع هم نميكنم هميشه ميذارم هركي هرچي ميخواد بارم كنه خودمو اولويت اخر قرار ميدم تنها كاري كه براي خودم ميكنم دلسوزي و گريه كن توي خلوته 

حالا اینا هیچی اون زنایی که پسر دوستنو کجا دلمون بذاریم

طرف انقد پسر پسر میکنه یکی نیس بگه بابا لامصب خودتم‌ زنی

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز