اره کثافت انقدر بدم میاد از خودش و خانوادش
بعد جالب تر این بود مثلا ۷ صبح بی هوش میشد خواهرش بدو بدو گوشی داداش برمیداشت زنگ میزد به گوشی شوهر من که این غش کرده انقدر حرصم میگرفت الان شوهرم چیکار کنه مگه راننده آمبولانس یا قرار نفس مصنوعی بده
داشتن زندگیم نابود میکردن سر یه مریضی
به شوهرم گفتم من بچه مدرسه ای بودم بابام جلوی چشمم جون داد بی صدا گریه کردم ولی مردم زجر ندادم