بمن گف بیا بریم وام برداریم.
گفتم من اصلا حوصله وامندارم
ضامن خاستی میشم.
بعدپری روز منو برد بانک در عمل انجام شده قرار داد.منم زیر بار نرفتم.انقد کفریه
میگه ب من نمیدن.لازم دارم.
منم گفتم همینجوری دوستت دارم.برام مهم نیست اونوامو بگیری یانه
بخدا انقد ازین خوبیا براش کردم.اصلا به چشمش نمیاد.بعدش قسطم نمیده بخدا.میکنه تو پاچه خودم.ب بهونهاینکه منوتوزنوشوهریم.وام ها هم برای خودشه.ن ک بگی ماشینی چیزی بخره
آخ آخ آخ
داغ دلم تازه شد
یک خانم تو فامیل ما بود لقمه خودش نمی خورد می زاشت دهن شوهرش
هر سال برای شوهرش تولد می گرفت
طولانی میشه بگم چه کارها که نمی کرد
شوهره یک روز بی مقدمه طلاقش داد
به نظر من و طبق تجربه ی خودم درین حد طرفو ادم حساب نکردن خوب نیست و ممکنه تا اخر عمر یادش نره وکینه بگیره،گرچه خودم زن توسری خوری نیستم و طبق میل خودم خیلی کارا رو میکنم ولی سعی میکنم معمولا حدو نگه دارم،بیین شوهر من سالای اول زندگی مشابه این کار تو با من میکرد البته مسافرت نره ولی خیلی پیش میومد که بدون من بره جایی یا کاری کنه هنوز من ازش کینه دارم و یادم نمیره و خیلی رو رابطمون اثر گزاشته
منم خیلیی کارا برای شوهرم کردم که نباید میکردم...دیگه کار به جایی رسیده که حتی پسرمو چون من بهش گفتم ببرش حموم..برد حموم اما انقدر بعدش عصبی بود ودعوا راه انداخ زورش اومد که چرا من گفتم..وگرنه قبلا برده..کلا اشتباه هم اینه که شوهرم رو میزارم الویت...ولی دیگه میخوام خودم رو بزارم تو الویت
ببین من تو خونه قهرم هستیم چای و غذام به راهه خدارو شکر یخچالو در میکنه ...قهرم باشیم سر سفره اول به بچه ها میگم برا بابا غذا میکشم بعد شما ....حتی قهرم باشیم ولی رو برا تکی نمیارم که به سینی و استکانای توشه میارم میزارم جلوش میخوریم دلیلی ندارد این کارار انجام ندم پرو میشه
