2777
2789
عنوان

من میترسم از وسایلم استفاده کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 646 بازدید | 65 پست
حتما ممنون که وقت گذاشتی

عزیزم خواهش میکنم. 

میفهممت . 

چیز عجیبی نیست . 

کمک بگیری ایشالا که زود حل میشه. 💙

در حال تلاش برای قبولی ارشد روان‌شناسی 🩵پدرم اولین و خالص ترین عشق زندگیم ❤️ مامانِ دو تا همستر.🐹💕...و قسم به امـ✨ــیدی که میروید از جای بریدگیِ زخم بر تن🌱

کاور نمیکنم استفاده میکنم. مثلا دارم جوراب شلواری پای بچم میکنم دائم نگرانم که پرز نده وکهنه نشه اگه ...

ببین اتفاقا اینا رو بگو حتمن به مشاور . 

مثلا یکی از چیزایی که میپرسه اینه که خب اصلا پرز دار بشه چی میشه میگه ؟ بررسی میکنه ببینه ترس و استرس تو از کجا میاد . به نتایج خوبی میرسید 😁

در حال تلاش برای قبولی ارشد روان‌شناسی 🩵پدرم اولین و خالص ترین عشق زندگیم ❤️ مامانِ دو تا همستر.🐹💕...و قسم به امـ✨ــیدی که میروید از جای بریدگیِ زخم بر تن🌱

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

يه زن دايي مامانم داشت خانم كدبانو مدير مدرسه بود از خانمي كم نداشت از تميزي جمع كردو كرد كلي قالي د ...

روزی هزار بار این حرفارو تو ذهنم به خودم میگم که عمر این وسایل از من بیشتره. ولی دائم یه فکر مثل خوره به جونمه الان که از گوشیم استفاده میکنم نگران خراب شدنشم. یه خلال دندون که استفاده میکنم یا یدونه دستمال همش عذاب وجدان دارم همسرم ادکلن میخره با عذاب وجدان استفاده میکنم که تموم نشه

روزی هزار بار این حرفارو تو ذهنم به خودم میگم که عمر این وسایل از من بیشتره. ولی دائم یه فکر مثل خور ...

ذهنت دچار افكار قحطي زدگيه 

راه حلش اينه تا مياد بگي بدرك 

بزار لذتشو ببرم 

فدا سر بچم خراب شد 

فدا سر خودم 


میگم پرز ببینه یکی ببینه میگه چه مامان بی سلیقه ای

خب بعد احتمالا بگه پس از قضاوت شدن میترسی 

رو اون ترسه کار میکنید با هم . ترس از قضاوت شدن. 

در حال تلاش برای قبولی ارشد روان‌شناسی 🩵پدرم اولین و خالص ترین عشق زندگیم ❤️ مامانِ دو تا همستر.🐹💕...و قسم به امـ✨ــیدی که میروید از جای بریدگیِ زخم بر تن🌱

به این فکر کن که تو حیفی عزیزم 

این وسایل باید در خدمت شما باشن نه شما در خدمت اونا 

بهشون اهمیت نده که وسواس نگیری

🦋«زندگیِ مینیمالیستی»🦋 یعنی بازگشت به سادگی ، به اصلِ آن چه واقعاً مهم است. یعنی فهمیدن اینکه شادی در داشتن چیزهای بیشتر نیست، بلکه در داشتن چیزهای درست است. وقتی مینیمال زندگی می‌کنی، ذهنت سبک‌تر می‌شود. دیگر لباس‌هایی که سال‌هاست نپوشیده‌ای ذهنت را شلوغ نمی‌کنند. دیگر اشیای بی‌استفاده در گوشه‌ی خانه یادآور گذشته‌ای نیستند که رهایش نکرده‌ای. تو یاد می‌گیری که آن‌چه ارزش نگه‌داشتن دارد، عشق است، آرامش است، لحظه‌ای با چای گرم و آفتاب روی پنجره 🌾 اگه دوست داری به جمع مینیمالیست ها ملحق بشی بهم بگو تا لینک تاپیک رو بهت بدم 🥰 

میگم پرز ببینه یکی ببینه میگه چه مامان بی سلیقه ای

فكر حرف مردم برات مهمه 

بيخيال 

سر بچه اولم بشدت سخت گرفتم 

مودب مرتب تميز 

يه جايي ديدن نه جامعه اينقدام شسته رفته نيست 

بچم از بچه دو ساله كتك ميخورد 

تاوانها دادم سر تربيت كتابيم 

بچه دومم 

همه ديوارام خط خطي 

خرج يه رنگو نقاشيه مگه غير اينه 

هركي خوشش نيست نياد خونم 

البته همسرم وسواس تميزي داره و اوايل خيلي سخت ميگرفت 

الان بچه هام حداقل باباشون كه نيست راحتن ميريزن ميپاشن بازي ميكنن 

سيسمونيمو كه اوردن دوتا كارتون بزرگ فقط اسباب بازياي نو نو خودم بود 

كه چي 

چه فايده 

همه رو دادم بچم فيضشو ببره 

چه كاريه به درك كه خراب شد 

يه دونه نو تر 

کاور نمیکنم استفاده میکنم. مثلا دارم جوراب شلواری پای بچم میکنم دائم نگرانم که پرز نده وکهنه نشه اگه ...

می‌دونم چی میگی شما وسواس فکری گرفتی 

من از یک شکست عاشقانه می آیم . بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند .شکست نه برای پنهان کردن است نه برای پنهان شدن .می گویند از صبح بنویس . از آفتاب و من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت . باران پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال . اما من گمان می کنم این خیلی خوب است ک نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم .بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز .ک حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است . قیمت وفا شاید گران تر از آن بود ک بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید . سقف اعتماد تعمیری ست . مدام چکه می کند .آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او ک باید پر باشد خالی ست .نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را .مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی ک درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست . می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد . قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست . بی علاج ست . دانستنش آدم را کم کم می کشد . گریه ی شبانه می آورد . اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست ....اون یکی رو جز من داشت ....سکوت می کنم تا ب خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد . گریه می کنم باشکوه . مثل اقیانوس . بلند مثل اورست . او نمی شنود و نمی داند که ماه . خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست . یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است .... چی کار کرد این دل سادم .... که از چشم تو افتادم ؟؟؟ ...اینقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی.... ک ب یادم نمی مونه نامه هامو پاره کردی....

فكر حرف مردم برات مهمه بيخيال سر بچه اولم بشدت سخت گرفتم مودب مرتب تميز يه جايي ديدن نه جامعه اينقدا ...

خداکنه منم بتونم اینجوری بشم. ببین من حتی نگران آفتابه تو دستشوییم. اگه یه لک روش ببینم شبش یدونه نو از دیجیکالا سفارش میدم. زندگی رو به همسر وبچم زهر کردم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خانواده

پتایا | 2 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   یاروفادار  |  33 دقیقه پیش
توسط   vhjtr468  |  29 دقیقه پیش