يه زن دايي مامانم داشت خانم كدبانو مدير مدرسه بود از خانمي كم نداشت از تميزي
جمع كردو كرد
كلي قالي دست باف بافت همه رو خودش
كلي چيني و ظرفو ظروف و وسايل خونه
همه چي تك
قالي هارو پهن نكرد ظرفا رو در نميورد كه نشكنه خراب نشه
شوهرش رو سرو سامون داد دوتا كارخونه و كلي زمين ملك و طلا
يه شب خوابيد و هرگز پا نشد
قالي هارو زن دوم پهن كرد
ظرفارو وسايلو زن دوم استفاده كردو ريختو پاشيد
داريم ميبينيم
مادربزرگ ميگه زينت كجايي كاش يه بار لاقل استفاده ميكردي خودت
تو اوج جواني ٤٥سالگي فوت شد دور از جون تو
لذت ببر قبل اينكه دير بشه