سالها منو تحقیر کرده هیچ وقت اسممو صدا نزده مثلا همیشه گفته اون گوه
یا هر چی گُم میشد میگفت اون گوه برداشته یا خرابکاری کرده کلا چون دختر ساکت و درونگرا بودم عقده هاشو سر من خالی میکرد
منم بچه بودم فک میکردم من مقصرم و آنقدر عزت نفس و اعتماد به نفسم شکسته که خدا میدونه
اصن دوس دارم بمیرم هیچ احساساتی نمیتونم بروز بدم حس شرم شدید دارم و اضطراب اجتماعی گرفتم
از حالا به بعد بازی عوض شده و هر وقت چیزی بگه من بهش میپرم مثلا میگم خفه شو هیچی نیستی
خودشم فهمیده چ آسیبی بهم زده ولی الان دیگه دیر شده...💔