سلام صبح همگی بخیر دلم گرفته واقعا احتیاج دارم درددل کنم من شوهرم مرد خیلی خوبیه ولی یه سری خلقیات داره که اصلا نمیتونم باهاش کنار بیام
همیشه وقتی دعوامون میشد چون آدم کینه ایه اگه مقصر اونم بود من پیشقدم میشدم و تموم میشد چون اصلا اعصاب قهر رو ندارم ولی پریروز حرفهایی بهم زد که از دلم بیرون نمیره و تصمیم گرفتم اینبار کوتاه نیام چیزی که خیلی ناراحتم میکنه اینه که من وقتی دختر بودم آزادی کامل داشتم ولی الان حق ندارم تا سر کوچه برم خونه بابام هفته ای یکبار گردش تقریبا ندارم خودش همه اینارو در حد اعلی داره اعتراض میکنم میگه بچه داری نمیشه همش بیرون بری بچه عادت میکنه خونه نمیمونه خونه بابا هم دوست ندارم تند تند بری خودشم فقط باید مهمون دعوتش کنن من چون حاملم عید رفت مسافرت خودم گفتم برو من نرفتم الان سر دعوا برگشته بهم میگه تو لیاقت نداری ببرمت گردش و مسافرت انقدر خرد شدم که حد نداره اینم از خوبیه من دیگه باهاش آشتی نمیکنم باید ازم عذر خواهی کنه هرچند ماهها طول بکشه