سلام نینی سایتیهای عزیز،من و یه آقا پسری باهم آشنا شدیم ایشون ۲۱ سالشه و من ۲۲ سالمه.یعنی یکسال ازش بزرگترم:)
ما از کلاس دهم همدیگه رو میشناختیم توی یه فضای علمی تا زمانی که دوتامون وارد دانشگاه شدیم.چون دوتامون تهران بودیم ایشون پیشنهاد دادن که بیشتر باهم آشنا بشیم.ما همدیگه رو دیدیم.
دوتامون به شدت شبیه هم هستیم و به همدیگه هم شدیدا علاقهمند هستیم.کارمند هم هستیم.
تقریباً از تمامی جنبهها شبیه هم هستیم و حتی خانوادههامون هم شبیه همن.
من باهاشون یکی دوباری بیرون رفتم برای شناخت بیشتر.
اما به مادرم گفتم که در حد چت در فضای مجازی بوده،من متاسفانه سال گذشته پدرم رو به خاطر تصادف از دست دادم و مادرم هم در شرایط روحی نیست که راهنماییم کنه.
این آقا پسر به خانوادهاش راجع به من گفته بود و درخواست کرده بود که بیان خواستگاری اما مادرش شدیداً مخالفت کرده بود که توی فضای مجازی با کی آشنا شدی مگه تو میشناسی و این حرفا.حتی حاضر نشد که منو ببینه.💔خانوادهش پولدارن.
از اون طرف مامان من هم میگه سنتون برای ازدواج کمه!
حالا ما نمیخوایم لزوما به این زودی بریم سر خونه زندگی که:) حداقل خانواده ها باهم حرف بزنن که این ارتباط ما معقول تر و امنتر باشه.اما خانواده ایشون هیچ جوره راضی نمیشن🙂
ایشون میگن من تمام تلاشم رو میکنم تا راضیشون کنم و اگه پشت هم باشیم حل میشه،من نمیخوام از دستت بدم.
من واقعاً دختر بدی نیستم نمیخوام از خودم تعریف کنم اما واقعاً مورد های ازدواج زیادی دارم،اما خب این آقا پسر رو خیلی دوست دارم و منم نمیخوام از دستش بدم.
نمیدونم در چنین شرایطی چیکار کنم🥲کسی رو هم ندارم که ازش راهنمایی بگیرم!
میشه کمکم کنید:)؟