2777
2789

اول ظاهرمو بکم 

یه خانواده ایی هستیم که سطح خوبی هستیم پایین نیستیم خواهر برادر ارشد و دکتری هستن منم ارشدم.

همه میگن خوشگلی 

قد وهیکل خوب و جذاب

کارمند رسمی اداره دولتی هستم

یه ماشین دنا دارم.

ولی خب در دهه ۲۰ سالگیم بجای اینکه بهترین دورانم باشه منجر به دوتا طلاق شد و اسیب زیادی خوردم.

بعد طلاق دومم استخدام شدم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

یه همکار اقا داشتم که همون موقع استخدام که داشت کارامو میکرد از من خوشش اومده بود و بعد ۶ماه پیشنهاد ازدواج داد 

خب من توی شناسنامم فقط ازدواج دومم ثبت بود 

یروز بهش گفتم من مناسب شما نیستم شما تو عقد جدا شدی ولی من دوبار جدا شدم گفت نیاز نیست بگی خودم میدوونم


تا اینکه ما اشنا شدیمو من اوایل گفتم خونه مستقل باید باشه 

مهریه ام هم ۱۱۴ تا یا کمتر و حق طلاق 

اونم قبول کروثد تا اینکه بعد یکسال خانوادشو خوذش اومدن خواستگاری


وقتی اومدن خواستگاری رفتن 

زنگ زد گفت مادرم نگران بود سه سال بزرگتر بودن بود ولی الان خیلی خوشسون اومدو خواهرم همش میگه چقدر ظریف و نازه

و گفت فقط نگران بودن خدایی نکرده جداییهات از سر ناسازگاری تو بوده

خلاصه رفتن تحقیق از همسر دومم

اونم تا تونسته بود از من بد گفته بود و خانواده اقا رو ترسونده بوذ

خانواده این اقا هم سنتی و ...هستن.

ازونجا مخالفت ها شروع شد و یبارمیگفت ۱۴ سکه  ا قبول کن خانوادم مخالفن و... دیگه خیلی بحث میکردیم

تا در نهایت تابستان ۴۰۳ با ۶۹ تا سکه که سال تولدم بوذ نامزد کردیم

ولی دوتا خانواده هااا مخالف زیاد بودن


بعد نامزدی مارو دعوت کردن خونشونو پدرم مخالغت کردگفت این دوتا خواهراش طلاق گرفتن خودشم تو عقد جدا شده این مادره همه کاره هست نمیزاره توام زندگی کنی و اینکه حق نداری بری خونه پدر شوهرت طبقه بالاش زندگی کنی چون خانوادش تیپ تورو نمیوسندن و هم اینکه خونشون پایین شهره و به تو نمیخوره و  که اینا به تو نمیخورن و تمومش کن

منو نامزدمم که مثلا همو خیلی میخواستیم

اومدم به نامزدم گفتم 

بعد نامزدی مارو دعوت کردن خونشونو پدرم مخالغت کردگفت این دوتا خواهراش طلاق گرفتن خودشم تو عقد جدا شد ...

ولی نگفتم که بخاطر منطقه تون پدرم ناراصیه

گفتم بخاطر طلاق هاتونو حرکت مادرت بابت نامزدی خانوادم مخالغن

اونم گفت پس به داداشت که دکتره بگو برات یه کیس خوب پیداکنه حالاکه ما به شما نمیخوزیم

و گفت بزار بیام باپدرت صحبت کنم خب پدر من ادم بی متطقی بود و من جرات نکردم بیاد تا پدرم حرف بزنه

و این شد که نامزذمم افتاد رو دور لج و گفت وسبله ها رو پس بفزست و منم بعد یه هفته صبر کردن همینکارو کردم

به هفته نکشید که نامزدم شروع کرد غلط کردم ‌و خانوادم گفتن منم انجام دادمو هیچکی تو برای من نمیشی و‌..

حدود دوهفته باهم بودیم و سر یه رفتازش کات کردم

خب ازونجایی که همکار بودیم هروز چشم تو چشم میشدیم

بعد سه ماه کات کردن اومد  و گفت اقا من تورو میخوام هیچکی تو برام نمیشی.حتی دوبارم رفتم خواستگاری ببینم میشه فراموشت کرد که نتونستم

من میخوامت حتی اگه خانواده ها رضایت ندن ‌ و نیان محضر


منم دوسش ذارم و از دوست داشتنم قبول کرذم تا فروردین که دیگه یه دعوای بدی کردیمو کلا بلاکش کردم ولی خب بعذ ۴ماه برگشت و گفت اصلا نمیتونم فراموشت کنم بیا از اول شروع کنیم

بلیط گرفت بزام شمال یک هفته ایی برام رزرو کردوگفت بغد برگشتت از اول شروع کنیم.

از یک مرداد به بعد من انگار تمام خشمایی این دوساله رو سزش خالی کردم و دیگه بهش احترام نمیذاشتم و در عصبانیت داد میزدمو ...تا اینکه گفت اقا اینطوزی نمیتونم تمومش میکنم و دیکه برنمیگردم

ولی خب هرطور بود نگهش داشتیم تا اینکه در اخرین بحث شدیدمون گفت ازت مبترسم سکه بیشتر از۱۴ تا نمیندازم

و چون من حدود سه هفته اخر باهاس خیلییی خوب بودم گفت نه ۱۴ تای من نه ۷۰تای تو 

۳۰تا

که من گفتم باید شان ‌ شخصیت منو در نظر بگیزی و ۷۰تا حداقل

و دیروز کمی بحث کرد و رفت و دیگه نه پیام نه زنک هیچی



ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792