ی برادرشوهردارم خیلی عصبی و بیعقله!کلا هیچکی ادم حسابش نمیکنه.....
پریروز داشتیم میرفتیم خونه خواهرشوهرم مهمونی طبق معمول این اضافه م با مابود!توماشین برگشته میگ چندتا مرغ هس بیا برام بپز همشو!(خونه دیوار بدیواره مادرشم خونه نیس و مسافرته مجرده).....خیلیم طلبکارانه و دستوری!نه ی ادبی نه ی لطفا یه ببخشید ساده حتی!(چندروز پیشم شام امد خونمون و ی قابلمه ماکارانی پخته دادم بردش)......چیزی نگفتم...برگشتین ساعت۱شب تو راه گف الا مث بچه خوب بامن میای مرغارو میپزی من غذاندارم وگرنه میگم دخترخالم بیاد بپزه(دخترخالش تو ی محله باهامون).....منم گفتم همین الان.....نرفتم...........از دیروز چنددفعه بهم زنگ زد جواب نداده بودم امروزم زنگ زد جواب دادم گف شمارع دخترخالمو میخواستم برا مرغا ک از شوهرش گرفتم.....منم گفتم تو چقدضایعه ای!خدافظی کردم......
پارسال یبار اینجوری تنها بود رفتم براش ۲مدل غذا بمقدار زیاد پختم چون دیرم شده بود رفتم خونمون بعدم پرو پرو گف امدی برام کلی ظرف دراوردی!ظرفای تورم من باید بشورم؟منم گفتم بجا دستت درد نکنس؟....
چندروز پیشم سفارش لازانیا میداد گفتم فر ندارید....
مطمنم بازم خرفشو میکشه وسط مخصوصا ک نرفتم!..بنظرتون چی بگم بهش؟