زور مادرشوهرم نمیام شوهرمم حرف مادرشو گوش میده به هرکی میگم میگن نوه شه نمیگن تو مادری دلم گرفته بچم دوسم نداره چن روز پیش رفتم خونشون دیدمش دستامو باز کردم بیاد یغلم فرار کرد
شیرم خشک شده بدون اینکه بچم بخوره بچه همسایه رو شیر میدادم سینم دردمیکرددتاشیش ماهیگی پیشم بود یبار شیردپرید گلوش اینقد خرم ب شوهرم گفتم اونم ب مادرش از همون ب بعد بچموبرد
این طور موارد رو باید از همون قدم اول جلوشو بگیری حالا هم نزار دیرتر شه ما شوهرتو نمیشناسیم همینطور مادر شوهرت که چه اخلاقایی دارن حتما حتما حتما برو یه مشاوره و یه تصمیم جدی بگیر نزار روال شه که دیگه نتونی جلوشو بگیری
واقعا بعضی تاپیکا اعصاب آدم و بهم میریزه یعنی چی آخه چرا گذاشتی ببره من یه نصف روز هم نمیزارم دخترم بدون من بره خونه مادر شوهرم از اول خودت بد عادتشون کردی انقد مظلوم نباش لطفا