اطراف منم بیشتر ها ازدواج کردن
منم دلم شکسته و تنهام نمیدونم چرا برای من نمیشه
ولی چه میشه کرد؟
سه تا خواهر میشناسم راحت پشت سر هم نامزد کردن
شرایط شوهرهاشون عالیه
دوتا با معرفی بوده یکی دوست بودن
نمیدونم مردم شانس دارن یا خیلی زرنگن
مشکل ما چیه که نمیشه
ازدواج کردن سخت شده کیس هست ولی متناسب با ادم باشن
کم هست
الان اونایی هم که خواستگار زیاد دارن باز هم به نتیجه ای نمیرسن
عزیزم فقط دعا کن و مقایسه نکن
من خودم قرار بود با یکی عقد کنم بعد کلی برنامه چیدن برا خودم کلا بهم خورد و یکی از دختر فامیلا که اسمش آتنا هست و از من خیلی کوچکترها ازدواج کرد و منم فقط عکس های بله برونشو می‌دیدم و خیلی حالم بد بود ولی بعدش ازدواج کردم خیلی بهتر از اون الآنم باید من اول میزاییدم که دچار زایمان زودرس شدم و بچمو از دست دادم والان اون زاییده و همش عکس می‌زاره ولی امیدم به خداست که برام جبران کنه
یه چیزی هم بگم خیلی مهم خاستگار خوب باشه کمیت مهم نیس کیفیت مهمه مثلاً من خواستگار داشتم و دارم اما ببین طرفت چقدر حاضره برای بدست اوردنت بجنگه این خیلی مهمه مثلاً میان خاستگاری ولی به جعبه شیرینی با یه گل قشنگ نمیارن خوب اینا معلومه خسیس هستن و آدم رد شوم کنه بهتره
یا دنبال زن قانع و بدون خرج هستن
یا سنش خیلی بالاتره ازدواجی که با پسر کاری اهل زندگی و دست و دلباز باشه این خیلی عالیه
بعضی خانما هستن مورد معرفی مکنن ینی برای رضای خدا میخان جوونا ازدواج کنن اینا رو باهم جور میکنن اگ اینجور ادما دور و برت هستن یکی غیرمستقیم بفرس ک تورو معرفی کنن بهشون
