درد زایمان طبیعی رو به چی تشبیه میکنید خانمایی ک تجربه کردن

دردش که برای همه مثل هم نیست اما قسمت بد ماجرا اینه که یه جا افتادی یه درد کلافه کننده هم افتاده به جونت که توان جمع و جور کردن خودتو ازت گرفته، یه عده هم مثل هیولا ریختن سرت مدام شکنجت میکنن و سرت داد میکشن و عذابت میدن

سعی کن مامای همراه بگیری و اگر هم نگرفتی اصلا اجازه نده که مدام معاینت کنن و از همه مهمتر بیمارستانی برو که دانشجو نداشته باشه

من زایمان اولم چون زودرس بود توی بیمارستان دولتی و آموزشی زیر دست دانشجوها طبیعی زایمان و واقعا بهم سخت گذشت و شد بدترین خاطره عمرم و دومی توی همون بیمارستان توسط دکتر فوق تخصص با عزت و احترام سزارین شدم و شد بهترین خاطره عمرم

منظورم اینه که زایمان چه طبیعی چه سزارین درد و استرس زیادی داره اما اگه جایی باشی که چهارتا انسان دورت باشن و هواتو داشته باشن خیلی راحت تر میگذره تا اینکه زیر دست یه مشت حیوون وحشی تیکه پاره بشی و روح و جسمت آسیب ببینه

تو اب باشی راحت تره 

کمی درد کم میشه تو اب تخرک داشته باشی خیلی راحت میشه

منکه یه مقدارشو کشیدم نمیتونستم راه برم 

درد کم کم شروع میشه اولش در حدیه که نادیده میگیری مثل درد پریود یا دل درد خفیف فاصله هاش طولانیه بعد فاصله ها کم میشه درد هم بیشتر میشه این فرایند درد خفیف تا متوسط میتونه چندساعت طول بکشه که چیز غیر قابل تحملی نیست اما می‌رسیم به درد های شدید کم کم صدات در میاد چند ثانیه درد بعد ول میکنه میگی آخیش باز شروع میشه فقط تنفس عمیق بکش به جای جیغ من تو اون چند ثانیه که درد ول می‌کرد میخوابیدم خیلی می‌چسبید خوابش ولی باز درد میومد اصلا یه حالتی داشتم انگار مواد مخدر مصرف کرده بودم موقع درد محسن چاووشی میخوندم 😐 اما بهت این مژده رو بدم که این دردهای وحشتناک که آدم آرزوی مرگ میکنه چند دقیقه بیشتر نیست این دردها میاد و دیگه ول نمیکنه تا بچه بیاد بعدش انگار دردی نبوده. وقتی بچه بیاد تو لگن بدن خود بخود زور میزنه اونجا دیگه درد رفته و بدنت خودش میدونه چکار کنه. و اما اون درد شدید در حدیه که انگار یه ماشین از روی کمرت رد شده.

آفرین،منم دقیقا همینو گفتم،هنوزم که هنوزه از اون بیمارستان بدم میاد،برای بچه دومم و این که تو راه دارم حاضر نشدم برم اون بیمارستان به خاطر خاطره بدی که ازشون داشتم 

من تمام حرفای شمارو تجربه کردم و قبول دارم

حتی عوارض زایمان طبیعی خصوصا هموروئیدو حتی بخیه های زایمان هنوزم بعد از دوسال عذابم میده در حالیکه شش ماه پیش سزارین شدم و اصلا از درداش شاکی نیستم چون به شدت انرژی مثبت حاکم بود

من همه ورزش ها رو بادقت تو بارداری انجام دادم حتی روز زایمان مسیر خیلی طولانی خونه به  بیمارستان رو پیاده رفتم از ساعت ۸تا ۴بعداز ظهر آمپول فشار آخرشم طبیعی نتونستم رفتم سزارین بعد جاریم نیم ساعت نشد زایمان طبیعیش بدون ذره ای درد 

بچه ای که درون رحم با پاهاش به کمر و شکم فشار میاره هر چند لحظه خسته میشه و دست از تلاش میکشه و دوباره شروع میکنه

منم واقعا از اونجا ترس شدید و خاطره تلخی داشتم اما چون فقط اونجا بی دردسر قبول کردن سزارینم کنن رفتم اونجا. اینم بخاطر عذاب وجدان خودشون سر زایمان طبیعیم بود

درد پريود داري؟ همونو بكن 20 برابر و اجدادت مياد جلوي چشمات انقد كه وحشتناكه اول با فاصله زماني بعد كه ميخواد بچه بياد ديگه قطع نميشه واي نگم برات من وسطاش پشيمون شده بودم ولي ديگه راهي واسه فرار نداشتم 

دقیقا 

برای زایمان دومم پسرم خودش همون روز داشت به دنیا میومد،یعنی ده و نیم کیسه آبم سوراخ شد ۱۱ رفتم پیش دکتر،چون گفته بود اگه بچت بالای چهار کیلو باشه سزارینت میکنم منم تنها امیدم همون بود،دیگه سونو وزن پسرمو زده بود ۴۱۶۰،دکتر گفت سزارین نشو تا شب بچت دنیا میاد گفتم نه اصلا،تر و تمیز رفتم اتاق عمل تو یه ربع پسرم دنیا اومد،درد بعدشو هم هرچی باشه به جون میخرم ولی اون وضعیت اسفناک طبیعی رو اصلا،بعد سزارین مامانم بالا سرم بود،اگر شیافی یا پدی میخواستن بزارن میگفتم بدین خودم و هیچکس به خاطر وضعیت بدم بهم اخم نکرد،طبیعی چار تا آدم میخوان کمکت کنن مادر بشی انگار داری جنایت می‌کنی اینقدر که رفتارشون بده 

خواهر من درد زایمان طبیعی را به اسهال ودلپیچه شدید تشبیه میکنم برامن این طور بود 30ثانیه درد 1دقیقه رهایی از درد البته اخرش

اول درد که شروع میشه 30ثانیه درد نیم ساعت رهایی از درد

ببخشبد عذر میخوام اینو میگم،ماما موقع معاینه سر خانمه داد میزد چطوری به شوهرت می‌.‌... پاهاتو همینطوری بگیر 

در شأن یک خانم نیست اینجوری باهاش رفتار بشه 

یه شهر محروم من کارآموز بودم،خانمه اومد برا زایمان،جا نبود،گذاشتنش جلو استیشن بدون هیچ حریمی،خانمه نمیدونست درد بکشه یا بدنشو بپوشونه،چون دو تا پسر دانشجوی پزشکی هم همونجا بودن

وای خداروشکر که هر دو زایمانم سزارین بوده 🤲🤲🤲

من اصلا درد زایمان اول فراموش نکردم و نخواهم کرد اصلا قابل توصیف نیست 

ولی دومی سزارین کردم گفتم اگه بمیرم زایمان طبیعی نمی کنم

سزارین هم وقتی تو ریکاوری دلم فشار دادن تا رحمم پاک بشه وحشتناک درد داشت دوتا بچه کافیه اصلا به فکر سومی نیستم