2777
2789
عنوان

درد زایمان طبیعی رو به چی تشبیه میکنید خانمایی ک تجربه کردن

| مشاهده متن کامل بحث + 14269 بازدید | 519 پست
من اصلا درد زایمان اول فراموش نکردم و نخواهم کرد اصلا قابل توصیف نیست ولی دومی سزارین کردم گفتم اگه ...

برای من فشار ندادن که 🤔

فقط 23 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
دقیقا برای زایمان دومم پسرم خودش همون روز داشت به دنیا میومد،یعنی ده و نیم کیسه آبم سوراخ شد ۱۱ رفتم ...

دختر منم همون روز داشت به دنیا میومد. مامای بیمارستان دستگاه ان اس تی رو قطع کرد گفت اگه دانشجوها انقباضاتو ببینن میریزن سرت و دیگه نمیذارن بری سزارین

ولی منم هرچی خاطره سزارینمو مرور میکنم با همه دردها همش داشتم از خوشحالی گریه میکردم و میخندیدم. خیلی بهم چسبید. هرچی موقع زایمان طبیعی بهم توهین شده بود و خاطره تلخ و ترسناک داشت سزارین برعکسش بود

برای پسر عزیزتر از جانم که زود پرکشید💔 چه عاشقانه ای بنویسم ،که دلتان برایم بلرزد!؟‌وقتی نه دستانش را گرفته ام،نه در آغوشش کشیده ام،و نه او را بوسیده ام ...!من فقط از دور،او را در خویش گریسته ام ..عشق میان ما...معصوم ترین عشق تاریخ جهان بود ...🖤😭💔گریه می‌کنم از ترسِ عمرِ زیاد بعد از تو؛ عزیزم...😭 دل که نه ؛ جانم برایت تنگ شده است!💔گذشته ای که حالمان را گرفته است آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم و حالی که ،حالمان را بهم میزند چه زندگی خوبی ...😞

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

برای من فشار ندادن که 🤔

من فشار دادن گفتن خونابه ها بیان بیرون درد وحشتناک الانم حسش می کنم وقتی به ،فکر می کنم

شاید شما وقتی  بیهوش یا بی حس  بودید این کار رو کردن

من بی حس نبودم 

📌متولد ۷۷ نیستم 
من فشار دادن گفتن خونابه ها بیان بیرون درد وحشتناک الانم حسش می کنم وقتی به ،فکر می کنمشاید شما وقتی ...

نمیدونم،متوجه نشدم،چون بردنم ریکاوری باهام کاری نداشتن فقط گفتن حس پاهات برگرده میبریمت بخش از ساعت سه و نیم تا پنج هم طول کشید تا حس پاهام برگرده ولی کاریم نداشتن 

خب چرا وقتی بی حس بودی فشار ندادن؟؟؟

فقط 23 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
والا جفت بچه های من 2کیلو 100 گرم بودن!!ولی انگار ی بچه 4 کیلویی میزاییدم بسکه نمیومد و سخت بود دومی

من بچه 3 کیلو و ۵۵۰ بود😭😭والله خدا باید بهشت و همون لحظه میداد بهمون میگفت بیا برو از الان..

وفادار ماندن در میان وسوسه ها وجود میخواهد ......

نمیدونم،متوجه نشدم،چون بردنم ریکاوری باهام کاری نداشتن فقط گفتن حس پاهات برگرده میبریمت بخش از ساعت ...

منم سزارین بودم شکمم رو فشار ندادن 

مامان شدن یعنی حالا دیگه تنها نیستی💕 و یه همدم کوچولو داری که کافیه دستتو بذاری رو دلت♥️ و کلی باهاش حرف بزنی و آروم آروم به آرامش برسی.🤩 مامان شدن یعنی نه ماه نچشیدن یک خواب آسان🤰، یعنی نصف شب بلند شدن که مبادا بد خوابیده باشی و نی نی ات🍼 یه وقت ناراحت باشه..عشق مامان خوش اومدی تو دلی مامانی دختر گلم❤️❤خدایا این لحظه های ناب رو نصیب همه اونایی که منتظرن بکن دامنشون رو سبز کن🤲☺️
لطفا یه کم برام توضیح بده کجاس؟ چه حسی داره اون درد؟ یه کم توضیح بده بتونم تصورکنم

نه دیگه اون جور هم شدید نیست،شکستن استخون بنظرم دردش باید بیشتر باشه، برامن شاید یک چیز شبیه دردهای پریودی خیلی شدید بود، رحم بشدت منقبض میشه و فشار میاره و دردش پخش میشه 

ببخشبد عذر میخوام اینو میگم،ماما موقع معاینه سر خانمه داد میزد چطوری به شوهرت می‌.‌... پاهاتو همینطو ...

برای من خیر سرشون دانشجوی پزشکی بودن مشت میکوبید به زانوهام و با داد و توهین میگفت پاتو بنداز تا معاینت کنم. من ۳۵ هفته بودم ۴ سانت رحمم باز بود بجای اینکه یه کاری کنن زایمان زودرس نکنم کلی آمپول فشار بهم زدن که زایمان کنم. بدنم خیلی مقاومت کرد و ۱۲ ساعت همون ۴ سانت موند اما دختره مثل عقده ای ها بدون مواد و با شکنجه زیاد معاینه میکرد میگفت حوصلمو سر بردی باید تو شیفت من زایمان کنی. با ناخناش کیسه آبمو بزور پاره کرد بعد به همکاراش پز میداد که رفتم ناخنمو کاشت کردم که بتونم باهاش کیسه آب بترکونم.

من یادم میاد احساس میکنم بدترین شکنجه گاه تاریخ بودم

برای پسر عزیزتر از جانم که زود پرکشید💔 چه عاشقانه ای بنویسم ،که دلتان برایم بلرزد!؟‌وقتی نه دستانش را گرفته ام،نه در آغوشش کشیده ام،و نه او را بوسیده ام ...!من فقط از دور،او را در خویش گریسته ام ..عشق میان ما...معصوم ترین عشق تاریخ جهان بود ...🖤😭💔گریه می‌کنم از ترسِ عمرِ زیاد بعد از تو؛ عزیزم...😭 دل که نه ؛ جانم برایت تنگ شده است!💔گذشته ای که حالمان را گرفته است آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم و حالی که ،حالمان را بهم میزند چه زندگی خوبی ...😞

اگه میتونی انتخاب دیگه ای داشته باشی طبیعی زایمان نکن

اما اگه اونو انتخاب کردی دردش شدیده جوری که حس میکنی دلت میخواد شکمت رو با محتویاتش بکنی بندازی دور فقط این درد تموم شه.فشار زیادی به شکمت و پایینش میاد میتونم بگم شدیدترین دردی که تو کل عمرم داشتم و چشیدم...همین

خدایا راضیم به رضای تو

من پرده گوشم پاره شده بود و بنظرم اون دردش از درد زایمان بیشتره 

ولیخب زایمانم خیلی درد داره 

خداخودش یه توانی به ادم میده که میتونه تحمل کنه

من یه مادرم که تمام تلاششو برا پیشرفت  پسر کوچولوش انجام میده 🙂من یه همسرم که از هیچ تلاشی برا شوهرش دریغ نمیکنه 🙂من دختر دلسوز مامان و بابامم😊                 ولی از همه اینا مهمتر اینکه من، منم، یه انسان که کتاب خوندن و دوست داره فیلم دیدن و دوست داره درس خوندن و دوست داره  اشپزی کردن و دوست داره کسیکه خودشو دوست داره شاید یه روزی بیاد که من نه پسرمو نه همسرمو نه مادر پدرمو کنارم نداشته باشم به هر دلیلی شاید مسافرت یا هر چیز دیگه اما من هیچوقت هیچوقت نمیتونم خودمو از خودم جدا کنم پس خودمو فدای پسرم شوهرم و مادر پدرم نمیکنم 🥰طوری خودمو دوست دارم که بقیه هم دوست داشتنمو یاد بگیرم🥰 

عزیزم.حالا خوبه کابوست تموم شده و زایمانتو کردیواسه ماهایی که تازه میخوایم وارد این پروسه بشیم سختهم ...

بواسیر و چی میگی ..موندگار شده لامصب کابوسه برام 😭اگه این نبود من خدایی اندامم هیچ تغییری نکرد یه خط رو شکمم نیفتاد..ولی سر همین خیلی اذیت شدم الانم یبوست بشم بدبختم ،این بواسیر یوقتا دردی داشت شبیه زمان زایمان.انشاءالله واسه شما هم به خیر و سلامتی میگذره این روزها ❤💋

وفادار ماندن در میان وسوسه ها وجود میخواهد ......

برای من خیر سرشون دانشجوی پزشکی بودن مشت میکوبید به زانوهام و با داد و توهین میگفت پاتو بنداز تا معا ...

چه بیشرف بودن 

من یه مادرم که تمام تلاششو برا پیشرفت  پسر کوچولوش انجام میده 🙂من یه همسرم که از هیچ تلاشی برا شوهرش دریغ نمیکنه 🙂من دختر دلسوز مامان و بابامم😊                 ولی از همه اینا مهمتر اینکه من، منم، یه انسان که کتاب خوندن و دوست داره فیلم دیدن و دوست داره درس خوندن و دوست داره  اشپزی کردن و دوست داره کسیکه خودشو دوست داره شاید یه روزی بیاد که من نه پسرمو نه همسرمو نه مادر پدرمو کنارم نداشته باشم به هر دلیلی شاید مسافرت یا هر چیز دیگه اما من هیچوقت هیچوقت نمیتونم خودمو از خودم جدا کنم پس خودمو فدای پسرم شوهرم و مادر پدرم نمیکنم 🥰طوری خودمو دوست دارم که بقیه هم دوست داشتنمو یاد بگیرم🥰 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز