2777
2789
عنوان

جدا زندگی کردن از خونه مادرشوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 271 بازدید | 38 پست
واای از بس حرص میخورم چقد لاغر شدم فقط دوس دارم جداشم از خونوادش

من همه اینا رو کشیدم میدونم چی میکشی تو هم البته به عنوان بچه اون خانواده 

ببین اگه خودت و بچه ات رو دوست داری خواهش میکنم جدا شو هر طور که شده وگرنه هر دوتون تباه میشین

  دونغره 

ای بابا...چرا میخای بری از اونجا

از بس مادرش دخالت میکنه بینمون و اون هیچی نمیگه و اگه من چیزی بگم عصبی میشه مامانش حتی تو لباس پوشیدنم دخالت میکنه

وسواس هم داره اگه اگه یه وقت یه کاری رو دیر انجام بدم میره به شوهرم میگه این عین دیوونه ها عصبی میشه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من همه اینا رو کشیدم میدونم چی میکشی تو هم البته به عنوان بچه اون خانواده ببین اگه خودت و بچه ات رو ...

ولی نمیتونم شوهرمو خیلی دوس دارم

خانوادم خیلی پشتمن خیلییی ولی دوس ندارم سربارشون بشم

ای بابا یعنی همیشه زندگیم جهنم میمونه

متاسفانه زندگی زنهای دارای شوهر بچه ننه همینه. خودم همچین شوهری دارم. مال من جز مادرش با پدر وخوهراشم وابستگی و دلبستگی شدیدی داره.

 راه و رسم مردن را در مجال زندگانی دنیا نیاموخته ایم. چه گرانبهاست در نظر پروردگار، مرگ پاکان؛ همچنان که چیزهای کمیاب گرانبها هستند. به شما راست میگویم، به راستی من در این جهان به امتیازی آمده ام که تا کنون به هیچ بشری داده نشده حتی به...  ،زیرا خدای ما انسان را نیافرید که در جهان او را باقی بگذارد بلکه او را آفریده است تا در بهشت بگذاردش. 🍀 jesus christ.  به نام قدرت مطلق، نيروى برتر، نيرويى كه قدرتت از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب گسترده شده. Angel 

عزیزم طبق تجربه چندتا توصیه بهت دارم

اولا اینو میدونم که این شرایط که میگی چقدر غیر قابل تحمله 

اما

سعی کن رابطه ات با شوهرت بهترین حالت ممکن باشه و گذشتت فعلا زیاد باشه. چون بعد زایمان رابطه زناشویی حداقل میشه و ارتباط زن و شوهر خیلی کم رنگ و بی روح میشه پس سعی کن با محبت شوهرتو نزدیک به خودت نگه داری.

صبر کن چند ماه بگذره شرایطت بهتر بشه. چون الان درگیر شب بیداری و بچه داری و... بعد حد و مرز و محکم مشخص کن الان خیلی سخته بتونی

بعد یواش یواش به خواسته هات میرسی ولی الان خودتو بچه این وسط اذیت میشی.

اگر میتونی بیشتر از مادرشوهر استفاده (کمک) بگیر درگیر کارها کن بخودت فشار کمتر بیاد

اعصابت را بخاطر هرچیزی بهم نریز مطمئن باش بعد خیلی بهتر میتونی رفتار کنی و پس شوهرت بر بیای ولی الان نه با بچه ۴۰ روزه

کلاه گشادی سر خودت گذاشتی انقد باید عروس دل گنده باشه و یه گوشش در و یه گوشش دروازه باشه بلکه بتونه ...

حرفاشون رو تحمل کنم خونه رو چکار کنم نه میتونم راحت لباس بپوشم جلوپدر شوهرم نه میتونم هروقت خواستم بیدار شم نه میتونم کارامو هروقت خواستم انجام بدم هرکاری هم بکنم باید رضایت همه رو کسب کنم

عزیزم طبق تجربه چندتا توصیه بهت دارماولا اینو میدونم که این شرایط که میگی چقدر غیر قابل تحمله اماسعی ...

خب بزرگش که کردم چطوری خونه جدا بگیرم شوهرم درحدیه که کلا نباید جلوش اسم خونه بیاری 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز