به وقتش میتونی بیاری عزیزم. الان دست رو نقطه ضعفش نزار. هواست به کوچولوت باشه و خودت . من سر همین حرفا تو شیردهی مریض شدم.
دختر خالم شوهرش وابسته شدید بود اینقدر که حتی طلاها و وسایل دختر خالم را بخشیده بود به مامانش سر هر مناسبت . حتی یه مجتمع داشتن همه داخلش زندگی میکردن خواهر برادرا و بساز بفروش بودن و پرمدعا. ولی بعد چندسال از شهرستان رفتن مرکز استان نشستن مستاجری. در واقع دخترخالم شوهرش را کند از خانوادش به هر قیمتی شد حتی رفتن مستاجری که زیر بار پدرشوهرش نره اون بخواد تصمیم بگیره