فقط میدونم ک حس بدی دارم ،، من با خانواده همسرم بخاطر دخالتاشون و خود همسرم ک طرف خانوادشو داشت مشکل داشتم .. با وجود بی احترامیاشون با خانوادش اشتی کردم تموم شد و رفت ، اینا هر روز به هم زنگ میزدن...منظورم شوهرم با خانوادشه .کحالا حدود دو ماهه تماسی نداشتن.. شوهرم میگه بخاطر اینه که تو بی اعتمادی و فکر میکنی من زنگ میزنم مشکلاتمونو به اونا میگم..اونا با هم بستن که به هم زنگ نزنن خلاصه...شما باشین چه برداشتی میکنید و چه حسی دارین ...برام مهم نیست ولی حس میکنم ادم بده این قضیه ازنظر اونا منم
تاپیک اخرمو بخون دیشب دقیقا حرف برادرش و تکرار کرد همون حرف که قبلاً به من گفته بود برادرشمی گم پرت ...
منم شزایطم همینه...اونا همه با شوهرم روش یه گروهن من یه نفر در مقابلشون..اتفاقا دعوا اخر ما هم سر زن داداشش بود ک شوهرم اول طرف منو گرفت بعد گفت همه گفتن ک من دروغ میگم اون راست میگه...بعد طرف اونارو گرفت