نامزدم فارغالتحصیل شده ولی با همکلاسی هاش ی گروه زده بودن با هم صحبت کرده بودن
داشتم پیاماشونو میخوندم یکی خطاب به نامزدم گفته بود مجردی هنوز با نه
گفته بود مجردم 😐
هنوز عقد نکردیم ولی چند ماه پیش جشن نامزدی گرفتیم بخاطر مریضی مامانم عقد نکردیم هنوز
بهش گفتم برای چی گفتی مجردی گفت چون میخواستن گیر بدم چرا نگفتی شیرینی ندادی و...
بعد اینکه عقد کردیم میگم ازدواج کردم
این قضیه برای پریروز بود
دیشب بهش گفتم ولی قانع نشدم چرا بهشون گفته بودی مجردم
بعد اولش هی بهانه آورد قشنگ داشت کشیده میشد به دعوا
آخر گفت چند ماهه من منتظرم عقد کنیم حقیقتا دیگه امید ندارم که ما عقد میکنیم بخاطر همین گفتم مجردم:)
ما از قبل ماه محرم نامزد کردیم من گفتم بعد از اتمام ماه صفر عقد کنیم نامزدم همون موقعم میگفت زودتر عقد کنیم تو به هر بهانه ای هی انداختیش عقب
بعد نزدیک عقدمون که شد فهمیدیم مامانم سرطان داره:)
حالش خیلی بد بود
الآنم حتی ی وقتایی انرژی ندارع هیچ کاری انجام بده
هر شب موقع خواب پیام میداد
صبح زود پیام میداد
ولی این سری دیگه پیام نداده بهم
نمیدونم یعنی واقعا من مقصرم