سرکار بودم بعد ظعف کردم ، همیشه تو کیفم خوراکی همراهم بود ، صبح انقدر عجله ای در اومدم از خونه هیچی برنداشتم
خلاصه من هر از گاهی روزای قبل میدیدم همکارم از کمد میزش شکلات بر میداره میخوره گفتم حتما این شکلات داشته میشه
در میزشو باز کردم ی شکلات برداشتم ولی خیلی دلم یجوری بود
اخه رودروایستی ام دارم روم نمیشه بهش بگم در کمدتو باز کردم شکلات برداشتم 🥴
نباید بدون اجازه باز میکردی حالا که کردی باید بهش بگی دیگه🤍
اجازه میگرفتی
یه شکلات جایگزین کن تا عذاب وجدانت تموم شه
به جاش بخر ببر براش
بگو فلانی ببخشبد ضعف کردم برداشتم و اینا تو هم خواستی همراهت خوراکی نداشتی راحت باش باهام
براش خوراکی ببر بهش بگو حالت خیلی بد بود
کار بدی بود
بگو ضعف داشتم مجبور شدم
بهش بگو حتمااا
عین همون بخر بزار سرجاش اگه واقعا نمیتونی بهش بگی اگه هم میتونی بگی بگو و بخر بهش بده و عذرخواهی کن
ی باکس شکلات بگیر
بگو عزیزم ببخشید من فشارم افتاد از شکلات شما خوردم درست نبود اما من حالم خوب نبود
اینم برا شناست ناقابله
یه کاغذ تایپ کن ببخشید ضعف کرده بودم یکی برداشتم حلال کن با یه شکلات بذار تو کشو اش
اگه من بودم میگفتم چون اگر خدایی نکرده یه درصد راضی نباشه حرامه
برای یک مقدار خوراکی بخر و بگو که ضعف کردی و حالت خوب نبود و این کارو کردی
