چقدر بعضی از زنا

اره من شوهرم چندبار گفته میکه مثلا زنه اومده بهم میگه وای چه لباستون قشنگه چه خوشتیپ شدی، یا مثلا با ضمیر مفرد صدام میکنه و...  

شوهرم میگه اینا یعنی بیا منو ب ک ن...  

خب یکی میبینی پا نمیده ولی یکی میبینی وا میره... 

خاااک تو سرشون... به نظر من نجس تر از زن شهوتی نیست... 

حالم بهم میخوره 

ولی به نظر من مرد درصد بیشتری مقصره

چون اون زن تعهدی به زندگی کسی دیگه نداره

ولی اون مرد متاهل و متعهده

وقتی اون مرد به زندگی خودش رحم نکرد

چجوری توقع داشته کسی دیگه به زندگیش رحم کنه؟؟

بعدشم برای آدم خیانتکار کاری نداره.

این زن نشد یه زن دیگه.

بالاخره کار خودش رو می کنه.

البته منکر این نمیشم که کار اون زن چقدر کثیفه.

ولی کار مرده بدتره.

اصلا و ابدا همچین حس نکن 

میدونی تجربهذثابت مرد هایی مه زن خوشگل بیشتر خیانت میکنن چون لایق اون زیبایی نیستن و چشم و گوششون باز میشه 

اکثرا هم با یک زن خیلی پایینتر از سطح زن خودشون خیانت میکنن

امیدوارم 

نه عزیز من خودت رو گول نزن 

کسی تو جلد کسی نمیره تا وقتی خودش نخواد

هر کسی خیانت می کنه در درجه‌ی اول خودش مقصره

چون متوجه نبوده که یه تعهدی به زندگیش داره

خیانت هیچ توجیهی نداره منم میدونم. 

اما میگم اولش همیشه زنه ست که بااین کارا میگه من اهلش هستم. 

وگرنه که خیانت قابل بخشش نیست فقط باید تف بندازی تو صورت طرف و بری

فراموش نمیشه اگه قرار بود اشتباهاتمونو فراموش کنیم که رشد نمیکردیم. پاشو به خودت برس گور‌بابای شوهری که دلش برام نسوزه.... اینهمه مرد موجه تو دنیا هست . سر راهت قرار میگیرن طوری لذت میبری از زندگی که این ادم یادت نمیوفته! پاشو ارایش کن برقص و از خدا تشکر کن این ادم سمی از زندگیت حذف شده دختر

به نظرتون اخترام میزارم 

قرار نیست حتما تعهد رسمی باشه 

بین انسان ها و آدم ها باید تعهد انسانیت باشه اون مرد و زن هر دو مقصرن زمانی تقصیر مرد بیشتر می‌شد که زنه بعد فهمیدن تاهلرولش می‌کرد وقتی نکرد به نظرم هدف هر زه مشخص بود 

دقیقا

نمونه های زیادی هست

زندگی ای که از اول با کثافت شروع بشه معلومه در ادامه به شکل خواهد بود

خدا بزرگه خودش همه چیو دیده و میبینه همه چی رو بسپار ب خودش و حرص خوردنو رها کن و دیگ بهشون فکر نکن اونوقته ک بیفتی رو دور خوش شانسی و موفقیت این حرص و فکرا انرژی منفی تو زیاد میکنه و نتیجه عکس میگیریا

ما دیروز رفتیم رستوران ماهی خوب 

بعد تو صف موندیم چون خیلی شلوغ بود ،خانم هایی که اونجا کار میکرد اومد سمت ما. ،من و شوهرم و دخترم و خواهر م و شوهرش بودیم ،همه ما زن ها رو ول کرد کنار هم بودیم با عشوه هرکی و لبخند اومده میگه آقای فلاننیییییی (اخرشم کشید )میشه یک خواهششش کنم یک پیرمرد عست جلوتر از شما میشه قبل شما نوبت اون بشه بعد شمااااا 

من فوری گفتم نه نمیشه بچه کوچیک همراهتون و کار داریم 

شوهرم گفت من میخواستم قبول کنم تو خوب مردی گفتی نه 

شوهر من داشت به این عشوه جواب مثبت میداد