2777
2789
عنوان

زندگی مادرم 2

347 بازدید | 26 پست

زندگی خوبی رو پیش میبرن تا 19 سال پیش دوباره یه پسر گیرشون میاد اسمشو میزارن آرش، 3 سال بعد دوباره یه پسر دیگه گیرشون میاد اسمشو میزارن عرشیا ،

تا سن 25 سالگی پیششون بودم و منم حسابدار شدم ،

25 سالگی با یکی از همکلاسی‌های دانشگاه ازدواج کردمو از خونشون رفتم اخرای28 سالم بود حامله شدم و الان دخترم الناز خانومم 4 سالشه ،تا الان توی این 33 سال هرچی از زندگی پدر و مادرم دیدم عشق و عاشقی بوده و خاطره های خوب و عاشقانه ، شیش ماه پیش برای مامانم ابلاغیه اومد از طرف دادگاه ،مثل اینکه پدرش توی سن 96 سالگی پارسال فوت کرده و الان بچه هاش رفتن انحصار وراثت کردن ، مامانم نرفت دادگاه ولی بابام و وکیلی که گرفتن رفتن ،مثل اینکه از 11 تا خواهر و برادر 5 تاشون زنده هستن و بقیه و مادرشون فوت شدن ،خیلیاشون بخاطر سرطان و یکی شون هم بخاطر کرونا  طبق گفته دادگاه ارثی بهشون تعلق نمیگیره جون قبل از پدر فوت شدن و این 5 تا هم مامان منه و علیمراد و دوتا خواهرشون و یه برادر دیگه که از مامانم حدود 4 و 6 و 9 سال کوچیک ترن ، اون برادره که خارج بوده و توی دادگاه گفته من سهمی نمیخوام ،مامان منم که به وکیلش گفته بوده که سهمی نمیخواد و ارثشون تقسیم شده بود بین اون دوتا خواهر و علیمراد ، حالا ارثشون: یه زمین کشاورزی 600 متری توی کهریزک و یه خونه 100 متری کنار زمینه ، این قضیه تموم شد تا هفته پیش من جمعه رفته بودم خونه مامان بابام 

عصر یهو زنگ در رو زدن و بابام باز کرد و علیمراد اومد توی خونه سرش پایین بود و رنگش سیاه و قرمز بود انگار آدرس خونه مون رو از دادگاه گرفته بوده  ،اومد و مامانمو دید و کلی گریه کرد و مامانم اصلا بهش اهمیتی نداد و رفت یه گوشه روی مبل نشست 

اصلا باهاش حرفی نزد و نگاش هم نکرد ،شروع کرد به حرف زدن که سمیه دختری که اون موقع که مامانم خونشون بود براش نامزد کرده بودن و بعدم ازدواج 

حدود 5 سال پیش طلاق گرفته و کل زندگیم رو جمع کرده و برده بچه هام هرکدوم یه وری هستن زنگ به هرکدومشون میزنم فحشم میدن و قطع میکنن 4 ماه پیش تصادف کردمو دوتا دست و پاهام شکسته یکیشون نیومدن بگن پدرمون چی شده ،میگفت کل ارث و میراثی که گیرش اومده رو خرج بیمارستان کرده و تا تونسته روی پاش وایسه و دستاشو تکون بده ،میگفت زمانی که توی بیمارستان بهوش اومدم و دست و پاهامو دیدم یاد بلایی که سر تو با بابام آوردیم افتادم ، و ازون موقع تا حالا عذاب وجدان دارم و نمیتونم خودمو ببخشم ،منو بابام خودمون نقشه کشیدیم که ببریمت توی یه خونه و زندانیت کنیم و بگیم فرار کردی و بعدم مجازاتت کنیم و عقد پسر کدخدا درت بیاریم چون کدخدا قول 300 متر زمین به بابام داده بود و اونم کور شده بود ،منم خر بودم و کمکش کردم ، الان نه زمینی مونده برامون نه خونه ای نه خواهری نه زندگی ای نه آخرتی ،خداروشکر تو زندگیت خوبه بیا حلالمون کن و ببخش تا بتونم این آخر عمری درست زندگی کنم و درست بمیرم، مامانم محل بهش نذاشت و خودش پا شد رفت الان یه هفتس شماره مامانمو گیر آورده و همش بهش پیامک حلالم کن میده مامانم میگه نمیتونم حلال کنم 

بنظرتون چیکار کنیم دست از سرمامانم برداره 

مامانم نمیخواد پای شکایت و قانون بیاد وسط 

نمیدونیم چیکار کنیم از طرفی هم هنوز مامانم ازش میترسه 

امضا فقط امضا پای خوشبختی عزیزانم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مامانت حلالش کنه درسته خیلی اذیتش کردن ولی یه جورایی باعث شدن آخرش بره شهر خوشبخت بشه شاید اگه تو روستا می موند و حتی با پسر کدخدا ازدواج نمی کرد با یکی بدتر از اون ازدواج می کرد البته احتمال داره داییت قصد داشته باشه رفت و آمد کنه که در این صورت مامانت  می تونه بهش بی محلی کنه

سلام رفقا 

چقدر در حق مادرت ظلم کردن. البته بگم هنوز هم تو روستاها از این مشکلات هست. و دخترها رو بزور شوهر میدن. اونم به مرد سن‌بالا. مردی که یک ذره محبت بلد نیست.باز خوبه مادرت بعد اون سختی ها خوشبخت شد

بگم چی بگم گیرم میاد 😂 بچه گیر اونا میاد داداش گیر من 😂

بگو بچه دار شدن

یا خدا بهشون بچه داد

یا بگو بچه ی دوم شون متولد شد 😂😂

گیرشون اومد دیگه چیه 😂

خدا کنه سلام واقعا ۷۰ تا ثواب داشته باشه خیلی روش حساب کردم در واقع تنها توشه ی آخرتمه 😁

مامانت حلالش کنه درسته خیلی اذیتش کردن ولی یه جورایی باعث شدن آخرش بره شهر خوشبخت بشه شاید اگه تو رو ...

اره اینم هست ولی میگه نمیتونم میگه هنوز هروقت موهام چندتاشون کنده میشن کل سرم درد میگیره و میسوزه ،البته روحیه چندبار رفته دکتر میگن از روانشه واقعی نیست و میگه هر بار دستام روی اجاق گاز گرم میشن تپش قلب میگیرم 

بمیرم براش که با این درد این همه سال برامون غذا میپزه و زحمت میکشه 

امضا فقط امضا پای خوشبختی عزیزانم 

بگو بچه دار شدنیا خدا بهشون بچه دادیا بگو بچه ی دوم شون متولد شد 😂😂گیرشون اومد دیگه چیه 😂

دیگه گفتم دیگه چیکارش کنم 

از بس پایه این دوتا تاپیک گریه کردم که اصلا چشام تار شده 

امضا فقط امضا پای خوشبختی عزیزانم 

دیگه گفتم دیگه چیکارش کنم از بس پایه این دوتا تاپیک گریه کردم که اصلا چشام تار شده

حالا که خوشبخت شده مادرت خدارو شکر کن

کذشته ها هم گذشته

خدا کنه سلام واقعا ۷۰ تا ثواب داشته باشه خیلی روش حساب کردم در واقع تنها توشه ی آخرتمه 😁

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792