2777
2789

از روزی ک من با شوهرم نامزد کردم عادت به فروختن 

طلا رو شروع کردم چون دوسش داشتم هر جا گیر 

و گرفتی داشت دلم نمیومد ناراحت و کلافه ببینمش

خودم پیشقدم میشدم و راحت از طلاهام میگذشتم

ولی این اخرین و تکه طلایی ک واسم مونده

و خیلی خیلی برام با ارزشه تا بحال برای هیچکدوم

از طلاهایی ک از دست دادم غصه نخورم

ولی این برام خیلی فرق داره یادگار روزای خوشمه

یادگار عزیزترین ادم زندگیم بوده

ولی از طرفیم نمیتونم شاهد غصه دخترم بشم

خیلی وقته نتونستم براش لباسی کادویی

چیزی بگیرم خیلی تو فشار و مضیقه ی مالی

گیر کردیم چاره ای برام نمونده از طرفیم با وجود مدرسه

بچها و شهریه سنگینشون دیگه از پس پرداختشون

بر نمیاد شوهرم با تک تک کلماتی ک نوشتم

اشکام سرازیر شده

ای کاااش مجبور نبودم

ای کاش راه دیگه ای پیدا بکنین

مادر منم همینطوری همه رو فروخت و دیگه نتونست بخره،هی طلا گرون تر شد،مشکلات مگه تمومی داره؟

باز یه پولی پیدا کنی نمیری بدی طلا بخری که،میری خرج لباس و تنوع و اینا میکنی.

نگهش دار

سخت بگذره چند وقت،بالاخره باید آدم یکم سختی بکشه.

بعدا دستت باز تر میشه جبران میکنی

مخالف حضور پرنسسعلی ها(اقایون)در اینجا هستم بای،هر کی با حضور این عنتر نچسب ها موافقه ریپلای نکنه تا مورد الفاظ رکیک قرار نگیره.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نفروش صبر کن شوهرت شاید کاری کنه یا دختر متقاعد کن صبر کنه

ن بیچاره دخترم اصلا حرفی نزده خودم دلم براش

میسوزه دلم میخاد مث قبل بهترینا رو براش

فراهم کنم 

از شوهرم مطمعنم ک هیچ کاری ازش برنمیاد

امیدی بهش نیس

ای کاش راه دیگه ای پیدا بکنینمادر منم همینطوری همه رو فروخت و دیگه نتونست بخره،هی طلا گرون تر شد،مشک ...

هیچ راهی نیس 

مث خیلی از مواقع دیگه ک همیشه من پشت شوهرم بودم اینارم باز خودم باید یکاری کنم

ن اون کسی رو داره ک حمایتش کنه

ن من میتونم از جایی کمک بگیرم

من اصلا اهل طلا انداختن نیستم حتی زمان عروسیمم جز یه حلقه هیچی از شوهرم نخواستم

هر چی داشتم و دارم از خونه ی بابام اوردم

ک متاسفانه طی سالیان مجبور شدم همشون

رو بفروشم و هیچوقت شوهرم انقدر نداشت

ک بخاد برام جبران کنه منم توقع انچنانی ازش

نداشتم

ن بیچاره دخترم اصلا حرفی نزده خودم دلم براشمیسوزه دلم میخاد مث قبل بهترینا رو براشفراهم کنم از شوهرم ...

بببین به من ربطی نداره ها اما گاهی بد نیست در مسیر تربیت فرزندانمان متوجه بشن همیشه گل و بلبل نیست تا بتونن مدیریت کردن و حل مساله بیاموزن

بهت حق نیدم نادری و دلت میخواد بهترین ها برای بچه ات فراهم کنی ولی بنظرم این دفعه دست نگه دار چون از طرفی خودت هم آدمی در اون زندگی و اون طلا یه چیز باارزشی برات و خدا رو شکر هزینه بیمارستان و دارو ... نیست که واجب باشه 

هیچ راهی نیس مث خیلی از مواقع دیگه ک همیشه من پشت شوهرم بودم اینارم باز خودم باید یکاری کنمن اون کسی ...

وای تروخدا این کار رو نکن

نفروشششش،بعدا پشیمون میشی.

وسیله خونه رو بفروش،چه میدونم لباسی چیزی رو بفروش

ولی طلا رو نده بره.

اون مشکل حل میشه ولی طلا برنمیگرده

دیدم که میگمم

مخالف حضور پرنسسعلی ها(اقایون)در اینجا هستم بای،هر کی با حضور این عنتر نچسب ها موافقه ریپلای نکنه تا مورد الفاظ رکیک قرار نگیره.

مامان منم يك ماه پيش همه طلاهاشو داد مث تو خاطره داشت ولي چاره اي نيس بابام ميرفت زندان اگ نميدادشون ...

من اصلا طلا برام اهمیتی نداره اینقد طلا داشتم

تو مجردی ک چشم و دل سیر بودم

ک هر چیم داشتم به لطف شوهرم فروختم

ولی این یکی هر چی فکر میکنم غصم میشه

انگار یه تیکه از وجودمه 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

صدای تو دماغی

_lilith | 43 ثانیه پیش
2791
2779
2792