عزیزم زنده باشید
بیرون منو میبینن یا همسایه هایی ک چند سال پیش مان تقریبا دستشون اومده مادرم چطوریه.
ب جرات میگم بارها بیمار شده عمل کرده گرونا گرفته من یکماه تو بیمارستان ها بوذم. فقط من چون دختر خونه ام.
ولی وقتی من کرونا گرفتم؟ چی گفته باشه خوبه؟ اومدم برم اشپزخونه داد و بیداد ک مریض مون میکنی گفتم مادرای مردم ابمیوه میدن دست بچه شون بعد تو.
تا ابد یادم نمیره گفت من برای تو ابمیوه بگیرم! تو آخه کی هستی ی پوزخند هم زد. دو هفته بعدش اون کرونا گرفت من یکماه تپ بیمارستان غذا دهنش گذاشتم. وقت تلافی نبود. منم کرونا رو نبردع بودم خونه داداشم اول کرفت. اگ من مبگرفتم دهن منو سرویس میکردن.
ی دختر ببین چقد تو زندکیش لازمه ب مادرش پناه ببره من تمام اون لحظات تنها بودم. الان هم میگم کوتاه بیام میگم اونم خسته س میگم ی روز ممکنه دیر شه بحث نکنم. ک تمام عمرم خودمو نلخشم. ولی مادر من آگاهی و درک مادر بودن رو نداره. من میفهمم و فرق میکنم با اون. من نمیخام شبیه اون احمقانه رفتار کنم. همه خونه میدونن اون مقصره . همه میگن تو عاقلی ولش کن. کل فامیل و اشنا همسایه ی حساب دیگه باز کردن رو من. من مثل مادرم نیستم. ولی خیلی جاها قلبم شکست. من فقط چون دختر هستم پسر نیستم مستحق این برخوردام