بچه کوچیک داشت که سومی رو ناخواسته حامله شد ملی زعفرون خورد از مبل میپرید پایین ولی سقط نشد و به دنیا اوردش باور کن به سال نرسیده خونه خریدن اون که همش میگفت حسرت خونه دارم خونه خرید به هر حال امیدوارم هر چی به صلاحته اتفاق بیفته
دیگر تنها،گریه حالم را می داند...از عشق،دلتنگی هایش می ماند...