من استان غریب ازدواج کردم متاسفانه
پدرشوهرم داره کار ساختمونی انجام میده
برادرشوهرم یه استان دیگه شهر زنش زندگی میکنه
خواهرشوهرمم خب نمیتونه کمک بده شوهرشم نمیره کمک
حالا شوهر من هر وقت شیفت نیست میره کمک
دوازده روزه خونه تنهام یا سرکاره یا خونه باباش
جدا از اون پدرش جوری رفتار میکنه انگار وظیفه شوهر من تنهاست اینم فک میکنه وظیفشه
هر وقت میاد کمردرد میگیره
من اصن دخالت نمیکنم چون فک میکنم به من ربطی نداره ولی خب تنهایی داره اذیتم میکنه
یه بارم باهاش رفتم باباش بهش گفت زنتو نیار جلو کارگرا زشته بره دستشویی
نذاشتن برم دستشویی