من خونه نبودم خونمون کنار خونه مامانبزرگ شوهرمه درخت مون پر انار بوده من یکدونه هم نچیندم اومدم دیدم درخت پاک خالیه
خاله شوهرم چیدع ببره برا داداشش و بچه هاشو 🫠 دیگ نمیتونم کنار اینا بودن رو تحمل کنم تاپیک قبلی یه فاجعه بود برام این دیگ تیر خلاص بود خیلی حالم بده دلم میخواد بزارم برم از این زندگی
چون تجربه دارم و میدونم چقدر زجر آوره بنظرم گناه هم هست ولی درخت رو خشک کن اگر میخای اونجا زندگی کنی چون مشکلاتی بزرگی برات درست میکنن من جلو روی خودم طرف رفت پای درختمون و بزرگترین هاش رو یواشکی ریخت توی کیفش و روی خودش نذاشت منم بچه کوچولو داشتم خودم آرزو داشتم این همه آب دادم و مراقبت کردم حداقل به خودم هم چندتا دونه اش برسه درخت ما که بعداز اون اتفاق خشک شد خودش بیچاره فهمید
بحث میوه نیست تولوق آدم میخوره بعد اینایی ک بی اجازه ب زندگیت ورود میکنن از شل بودن خودتونه...دارم خواهرانه میگم ناراحت نشی...یبار شوهرت محکم وایسته بگه کسی حق نداره وارد حریمم بشه بی اجازه ..نهایت ی مدت قهر میکنن
برای هم خوب بخوایم،،بدی ها و بدخواستن ها وحسادت ها باعث سیاهی دل و کینه و درنهایت افسردگی وکناره گیری میشه...خوب بخوایم،خوب باشیم ،شادباشیم وسرزنده❤
من بودم میگفتم اقای فلانی دستت درد نکنه که زحمت چیدنش را کشیدی حالا یه کمی ازش را بهتون سهم میدم ، اسباب خیر شدی که چیدی مامیخواستیم اخر هفته بچینیم ، انفاقا ی دوستام بارداره چشمش به درخته که براش انار ببرم ...بعدم یه نایلون میاوردی یه کمی ازش میذاشتی داخلش میگفتی اینم برای خودتون ....باقیش را هم برمیداشتی میذاشتی جایی ک دستش نرسه
سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....