در قفل بود...
برای حرف زدن منو نگهداشت
برای راضی کردن من برای این که باهاش دوست بشم.....
چند دفعه قبلترم به خاطر رفت و آمدهای زیاد در و بسته بود و هیچ اتفاقی نیفتاده بود....فکر کردم دوتا آدم عاقل و بالغ تا وقتی خودشون نخوان رابطه نخواهند داشت...به خودم خیلییی مطمئن بودم...خیلی سعی کردم فرار کنم اما نشد
تو رو خدااااا خودتو مقصر ندون
من کلی سر قضیه پژمان جمشیدی و حرفهایی که ندیده و نشناخته به اون دختر میزنن حرص خوردم
زور مرد چندین برابره زنه مطمئن باش کاری از دستت برنمیومده
تو هم نجیبی هم پاکی
یکی دیگه گناه کرده تو چرا نجابتت از بین بره؟ تو گناهی مرتکب نشدی
یکی قتل کنه گناه قتلش میفته گردن مقتول؟
تحت تاثیر حرف یه مشت آدم دهن مفت مرد سالار زن ستیز نشو
مردم ایران زیاد جای کار دارن
تو باید عاقل باشی حال و روز خودتو دست افکار متحجرانه این مردم ندی
آنقدر آدم ها را دیدم تقاص پس دادن
خدا به دلت آرامش بده...🙃♥️
گذشته رو فراموش کن .اون نامرد بی شرف هم بسپار به خدا...
ولی خودت رو متهم نکن و اینکه سعی کن برای خودت آینده بسازی نباید حق داشتن یه زندگی خوب و آرامش و به خاطر غلط یه آدم عوضی از خودت بگیری...
الآنم که همه کار میشه کرد برو آسیب دیدگی جسمت و ترمیم کن روی روح و روانت کار کن و قوی کن و گرنه همینجوری افسردگی نابودن میکنه
