به نظرتون ممکنه عوض شه

از امروز شروع کن هر روز برو پیاده روی .ماهی دو بار برو آرایشگاه .طراحی یا باشگاهی چیزی ثبت نام کن .یا برو پاساژ گردی خرید کن .اگه باز گیر داد بکوب صورتش بگو غلط میکنی میگی برو بیرون برو فلان جا.پس تو تغییری نکردی

اگه بتونی راضیش کنی برید روانپزشت و تا ۶ ماه دارو مصرف کنید خیلی خوب میشه اوضاع جفتتون

جواهر خانم به نظر من هنوز روندتو ادامه بده سرسنگین جدی باش از فردا کم کم شروع کن برو پیاده روی ...ی چیزی سر راهت بخر ،برو ارایشگاه نه همه رو با هم کم کم یکی دو هفته اینجوری ادامه بده حتی بچه رو هم ببر ..مثلا بگو مامان میخوام برم ارایشگاه میای باهام یا میمونی خونه که شوهرت بفهمه یا دارم میرم بیرون میای باهام ....یکی دو هفته اینجوری ادامه بده اگه گیر نداد کم کم در حد اینکه فقط حرفای واجب جواب بدی جوابشو بده نه اینکه بری یدفعه خودتو بندازی بغلش ...بزار کم کم عادت کنه ...چون اگه دیدی رفتی بیرون چیزی نگفت سریع باهاش خوب بشی بازم برمیگرده به حالت قبل ..ولی همونجور که گفتم رفتار کن تا ی سری چیزا جا بیفته بعد خیلی مورچه ای باهاش اوکی بشو ....یدفعه هم دیدی اصلا الکی میگه و نمیزاره بری فقط میخواد آشتی و رابطه برقرار بشه 

خب نمی‌خوای بری بیرون ؟ همین چیزایی که گفته رو انجام بدی ؟ 

والا به نظر منکه تغییر نکرده ، فقط میخواد فعلا باج بده تا نظر تو تغییر کنه و نرم شی 

این آقا زمانی تغییر می‌کنه که بپذیره مریضه و مداوا شه 

بره روانپزشک ، روانشناس ، روانکاو ... 

هرچیزی که نیازه

🥺😭 دوستت داره

میخواد توی این دنیا تنها نباشی

خدا رو صدا کن انشالله که خدا کمکت کنه خل بازیش و بذاره کنار 

مرد بدی نیست

بیماری اعصاب درمان نداره فقط کنترل میشه

جواهر قبلا هم میگف بیا برو باشگاه و اینا؟

اخه قبلا همه حرفاش دستوری بود

چون بچه دارم 

شرایط جدایی ندارم 

و به جدایی فکرم نمیکنم 

سلام عزیزم

میدونم مربوط به این تاپیک نیست اما میشه در مورد ای وی اف بهم توضیح بدی

سخت بود؟!

پیشاپیش هم از استارتر عذرخواهی میکنم

آفرین جواهر جون باید از اول اینی میبودی که حالا هستی

خیلی از کاربرا من جمله خود من چند دفعه پیشنهاد دادیم که راه حلش بی توجهی بهش و سکوت طولانی مدت هست

اون عادت کرده بود که هر بلایی سرت بیاره تو همون جواهر آویزون و مهربونی و دوباره نه تنها  میری سمتش بلکه التماسشم میکنی که ببخشدت به خودت ارزش بدی اونم بهت ارزش میده همینجوری ادامه بده یه مدت کم، طولانی باشه عصبانی میشه ولی حالا که کمی نرم شده وقتی به دست و پات میپیچه  بگو اولین شرطم رفتن به مشاور خانواده و روانپزشک و این چیزاست اگه قبول کرد بقیه شریاطو میگی قبول نکرد میفهمی دروغ میگفته که برو بیرون و باشگاه و فلان

فقط از یه چیز میترسم اونم اینکه همه چیز رو به ما نگی و بعضی ماجراها یه جور دیگه باشه و ما با قصد کمک بیشتر باعث به خوردن زندگیت و غیبت در مورد همسرت بشیم

با اجازه جواهر جان

سلام عزیزم

بستگی به خودت داره

من خیلی از امپول می ترسم

از اول شروع پریود روزی سه تا امپول داشت برای هر امپول واقعا گریه می کردم

چهار بار هم انجام دادم تا نتیجه گرفتم

سه سال طول کشید

چون تو بهترین حالت تو هر پروسه احتنال ۳۰ درصد موفقیت هست

یکی اینکه خیلی هزینه هاش زیاده

نباید مشکل مالی داشته باشی

و دیگه اینکه باید پرر رو و سر سخت باشی

نشد ولش نکنی

دو ماه بعد دوباره شروع کنی

من خیلی می ترسیدم از امپول

گریه می کردم بخاطرش

ولی هر بار همسرم منو مجبووووور می کرد

تنها و تنها پوئنی که ازش گرفتم این بود که چشمامو فمتو کردم

همین

اون موقع ها تو دلم فحشش میدادم ولی بعد که پسرم دنیا اومد تمام خستگیم در رفت

اسی جان چه خبر تاپیک نزدی

چیش جواهر جان حالت چطوره انشالله که همسرتون تغییر کرده باشه و زندگی به مراد دل جفت تون باشه

من دیشب از خستگی مردم نتونستم بیام تاپیکتو بخونم ساعت دە و نیم خوابم برد

صب تاپیکتو خوندم

چقدر پیامهاش عاشقانە و قشنگە مرتیکە😅😅😅

من جای تو بودم همون لحظەی اول وا میدادم🤣🤣

نمیدونم جواهر ولی زود تسلیم نشو،نذار این قهرت بی نتیجە بە آشتی ختم بشە

بذار یەچیزی دستتو بگیرە

بخصوص شکستن دستت و تهمتش نذار بی جواب بمونە 

یەجایی باید این چرخەی معیوب درست بشە