من
از خواهرام تو بچگی ضربه خوردم، از نیش و کنایه ها و تمسخر هاشون بگیر تا تاثیرشون روی کنکور و شغل و اینده ...
الانم که سالها ازاون روزا گذشته و هرکسی با چنتا بچه سرگرم زندگیشه بازم بحث الکی باهام میکنن، تحقیر تو صحبتا و لحنشون هست.... اخرین بارم خواهرم سر بچه ش، منو شست و پهن کرد، تهمت و حرفای زشت
انقدر گریه کردم
تنهاکساییکه میتونن تو این سن هم اشک منو دربیارن همین خانوادم هستن
ذاتا حسادت میکنن از درون بهم
چون تو زندگی ازشون موفق ترم
واای من حاضرم جونم و عمرم بدم برادخواهرم تو زندگیم‌هیچی برام کم نزاشتن همیشه هم دعاشون میکنم غرق خوشبختی بشن دوس دارم ایقددددد خوشبخت باشن که من عشق کنم از دیدن خوشبختیاشون
مجردم ۲۸ سالمه تا حالا دوست پسر نداشتم ولی خواستگار داشتم همش سر دانشگاه رفتنم عمل دماغم خواستگارام بهم حسادت می‌کنه چون خودش زندگی بدی داره و خیلی شکست خورده ازش متنفرم یاد کاراش میفتم حالم بد میشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
