ما امروز بعد مدتها رفتیم پایین(خونه مادرشوهرم)
بچهای من از این خانواده بیشعور و بی فرهنگ فحش یاد گرفتن خستم کردن دیگه حالا پسرم یکم به فهم اومده کمتر میگه
ولی دخترم بجاش زیاد استفاده میکنه از فحش
خلاصه پایین بودیم ساعت ۱
بچم گفت ک.کصش
من از پوشکش نیشگون گرفتمش
بعد شوهرم اومد از سرکار خاست بیاد بالا
مادرشوعرم تو حیاط یواش بهش گفته ها زنت از پای دخترت نیشگون گرفته بهش بگو دردش میگیره گناه داره بدجور گرفته
بعد شوهرم گفته برای چی خودت نگفتی، گفته ها من ترسیدم بگم بگه دخالت کردین تو بگو(یعنی شوهرم بهم بگه)
خلاصه شوهرم اومد بالا اول از خودم سوال کرد گفت تو پای بچه رو نیشگون گرفتی گفتم پاش نه پوشکش
شوهرمم گفت اینسری اشکال ندارع ولی سری بعد نکن گناه داره همین
ولی من میخام برینم به مادرشوهرم بگید چی بگم بهش