2777
2789
عنوان

کسایی کع ازدواج کردن اما از روی اجبار بیان

| مشاهده متن کامل بحث + 705 بازدید | 88 پست

عزیزم اسی جان خوشحالم که الان زندگیت خوبه

برو ببین کلی ادم هستن که با عشق زیاد ازدواج میکنن اما بعد از چند سال ورق برمیگرده متاسفانه

و حتی کارشون به جدایی میکشه

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
مشاوره بهت گفت اشتباه کردی؟مگه آخه رابطه در چه حد بوده؟ تفریح و چت؟یا عاشقانه؟چرا گفتی کبود میکردن ی ...

اره مشاوره گفت 

تفریح و چت عاشقانه تماس کلا مثل نامزد بودیم دیگه 

اره بابام ی طوری میزد انگار دخترش نبودممم😭😭😭

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم همچین میگی ۱۸ سال انگار ۵۰ سالههه ۱۸ سال هنوز نوجوانیه و یه نوجوان خیلی راحت با ۴ تا کلمه قشنگ ...

از ۱۸ سالگی تا ۲۱ سالگی حتی مشاور هم رفتم با مامانم بهش گفتن داری اشتباه میکنی اما کوتاه نیومد ازینم ناراحتم مگه من حق انتخاب نداشتم 

از ۱۸ سالگی تا ۲۱ سالگی حتی مشاور هم رفتم با مامانم بهش گفتن داری اشتباه میکنی اما کوتاه نیومد ازینم ...

خب سنت کم بوده دیگه عزیزم واقعا سنی نداشتی 

خود من الان دخترم ۱۱ سالشه و قطعا نمیزارم زیر ۲۵ سال اسم ازدواج بیاره

اگه بازیگرای صحنه بودن چرا خدا کاری کرد چن ماه بیاین برن تا از من جواب مثبت بگیرن تا من قشنگ دل ببند ...

اونا بازیگران صحنه آزمایش تو بودن واسه محکم شدن تو..

واسه بقیه آینده ات بتونی چطور تصمیم بگیری..

بتونی با شوهرت در زندگی مشورتی پیش بری..

به این فکرکن بعد از ازدواج دیگه اونا تصمیم‌گیرنده نیستن..

و حتی برای آینده بچه هات چطور نه سخت بگیرید نه راحت..طوری تربیت کنید که خودشون منطق و احساس رو ترکیب کنن و تصمیم بگیرن

الات تو فامیل  داریم به دختر پسرشون راحت گرفتن

با هرکی دوست داشتن ازدواج کردن..

سریع هم به پشیمونی و جدایی کشید.

.

آخرش چی شد پسر عمه ات در چه حاله؟راستی به شوهرت که نگفتی؟!آخه اکثرا جنبه ندارن..اگر بگی دیگه تا آخر ...

پسر مجرده 

ن ب شوهرم نگفتم دقیقا مشاور گفت ک نگی بهش وگرنه مشکلاتت دو برابر الان میشه

نه نمیدونم چی بگم

میخوام‌بگم بهش فکرنکن دگ خودت اذیت نکن ب زندگیت و شوهرت برس اون‌عشق بچگیات و اول جوونیت بوده ک‌میگن از سر هوا وهوسه.الان زندگی داری دگ ب مرد دگ‌فکرنکن گناهه

رابطتو با خدا خوب کن‌خودش کمکت میکنه توروخدا متاهل ک میشید ب نفر قبلی فکرنکنید ی نفر دگ روهم بیچاره و بدبخت نکنید فکرنکنید عذاب وجدان چیزی از گناهتون کم میکنه باید هرجور شده از فکرش دربیای وگرنه ی زندگی رو ب باد میدی

به خدا پناه ببر از شر شیطان رانده شده 

فقط پناه بردن به خداوند میتونه راه نجات ت باشه 

بگو راضیم به رضایک راضیم به قضایک خودش دری برات باز میکنه 

خدا مهر پسر عمه تو از دلت ببره انشالله  مهر تورو هم از دل پسر عمه ت 

ایرانگردم .اگه جایی  اطراف شما هست که زیباست وبرای مسافرت خوبه خوشحال میشم معرفی کنین 😀

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز