پدرم گفت لباسمو اتو کن من خسته بودم خیلی محترمانه گفتم نمی تونم ناهار شام درست کرد بودم جارو زدن ظرف شستن .هرچی دلش خواست گفت چطور احترام نزدیکانم بیشتر اگه لیوانی هم جا به جا نکنن متاهل هستن وقتی میان
یعنی دختر مجرد توی خونه کلفت بی ارزش؟فهم نداشت نمی تونم خسته بودم؟
نباید احترام دو طرف باش همش طرف پدر مادرا هستین
چی بگم این طرز فکر نسله قدیمه حالیشون میست ول کن حق دارب ناراحت بشی🫂
چی بگم منم مث تو خسته ام الان دو ماهی هست با بابام قهرم
ولش کن. متاسفانه تو ایران دختر از یه سنی به بعد ازدواج نکنه حکم خدمتکار شخصیو داره. تمیز کنه غذا بپزه مسئولیت بقیه رو به دوش بکشه.
نادیده بگیر تا جدا شی.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
